اعتراف دیر p3
@شیش ماه از اون سانحه میگذرد (سانحه رو درست نوشتم ؟)
حالا جیمین شیش ماهی میشه که ات و تو تیمارستان بستری کرده تا دوباره خود کشی نکنه
اما با هربار دیدنش قلبش از جا کنده میشه
&اقای پارک ؟
_بله ؟
&خانم پارک داروهاشون رو نمیخورن و ما گاهی مجبور میشیم به زور متوصل شیم ویا با امپول بهش دارو بدیم
_شما به عشق من امپول میزنید و الان به من میگید (با داد )
&اقای پارک لطفا صدا تونو بیارید پایین ما مریض....
_به درک که مریض دارید من بهتون گفته بودم تحت هیچ شرایطی بهش امپول نمیزنید
اون هر بار از امپول میترسه فوبیای امپول داره نمیفهمید
خانم جو من همین الان ات و با خودم میبرم
مرخصش کنید هر چه زود تر
&اما روند درمان....
_روند درمانتون اصلا برام مهم نیست
من زنمو همین الان میبرم خونه
لباساش لطفا !!😠😠
&عا.....!!!!😰
&بله 😞
تق تق تق
_عزیزم ؟
خوبی؟
+بهم نگو عزیزم 😭تو دوسم نداری بهشون گفتی بم امپول بزنن
_نه قربون شکلت برم نه قشنگم
اونا بدون اجازه زدن تازه کلیم دعواشون کردم
_مگه نه پرستار ؟😠😠
&😨عا ......عا بله بله کلی تنبیهم کردن
مجبورم الان کل تیمارستان رو طی بکشم اره طی بکشم
+واقعا؟......(جیمین سری به نشونه مثبت بودن تکون داد ) باش پس میبخشمت چون تو بشون نگفتی 😊
(یه نکته :ات وقتی بچه بوده اسیب بدی میبینه و مجبور میشن وقتی بهوشه کلی امپول بهش بزنن حالا وقتی بهش امپول میزنن کلی جیغ و داد میکنه و برمیگرده به حالت کودکیش )
+جیمین جونم کی میتونم برم خونه
_همین الان چطوره
+واقعا ؟!!!
_اوهوم .....میخوام ببرمت یه جای قشنگ
(فلش بک به وقتی کارای مرخص شدنش تموم میشه )
+اینجا کجاست منو اوردی ؟
+هااااا اخجون شهر بازی !!!!!!
+ها؟چرا کسی توش نیست
_چون امروز این شهربازی فقط مال توعه هرچی که بخوای و میتونی سوار شی هرچی که بخوایو میتونی برداری همش مال توعه
+هااااااا(از سر ذوق )
بریم اونجااا
_😁🙂
@وقتی خواستن سوار ماشین شن یهوووو.......
و خماری پارت بعدی و بدون شرط اپ میکنم چون این یکی کوتاه بود قشنگانم 😊
لایک یادتون نره
حالا جیمین شیش ماهی میشه که ات و تو تیمارستان بستری کرده تا دوباره خود کشی نکنه
اما با هربار دیدنش قلبش از جا کنده میشه
&اقای پارک ؟
_بله ؟
&خانم پارک داروهاشون رو نمیخورن و ما گاهی مجبور میشیم به زور متوصل شیم ویا با امپول بهش دارو بدیم
_شما به عشق من امپول میزنید و الان به من میگید (با داد )
&اقای پارک لطفا صدا تونو بیارید پایین ما مریض....
_به درک که مریض دارید من بهتون گفته بودم تحت هیچ شرایطی بهش امپول نمیزنید
اون هر بار از امپول میترسه فوبیای امپول داره نمیفهمید
خانم جو من همین الان ات و با خودم میبرم
مرخصش کنید هر چه زود تر
&اما روند درمان....
_روند درمانتون اصلا برام مهم نیست
من زنمو همین الان میبرم خونه
لباساش لطفا !!😠😠
&عا.....!!!!😰
&بله 😞
تق تق تق
_عزیزم ؟
خوبی؟
+بهم نگو عزیزم 😭تو دوسم نداری بهشون گفتی بم امپول بزنن
_نه قربون شکلت برم نه قشنگم
اونا بدون اجازه زدن تازه کلیم دعواشون کردم
_مگه نه پرستار ؟😠😠
&😨عا ......عا بله بله کلی تنبیهم کردن
مجبورم الان کل تیمارستان رو طی بکشم اره طی بکشم
+واقعا؟......(جیمین سری به نشونه مثبت بودن تکون داد ) باش پس میبخشمت چون تو بشون نگفتی 😊
(یه نکته :ات وقتی بچه بوده اسیب بدی میبینه و مجبور میشن وقتی بهوشه کلی امپول بهش بزنن حالا وقتی بهش امپول میزنن کلی جیغ و داد میکنه و برمیگرده به حالت کودکیش )
+جیمین جونم کی میتونم برم خونه
_همین الان چطوره
+واقعا ؟!!!
_اوهوم .....میخوام ببرمت یه جای قشنگ
(فلش بک به وقتی کارای مرخص شدنش تموم میشه )
+اینجا کجاست منو اوردی ؟
+هااااا اخجون شهر بازی !!!!!!
+ها؟چرا کسی توش نیست
_چون امروز این شهربازی فقط مال توعه هرچی که بخوای و میتونی سوار شی هرچی که بخوایو میتونی برداری همش مال توعه
+هااااااا(از سر ذوق )
بریم اونجااا
_😁🙂
@وقتی خواستن سوار ماشین شن یهوووو.......
و خماری پارت بعدی و بدون شرط اپ میکنم چون این یکی کوتاه بود قشنگانم 😊
لایک یادتون نره
۱۰.۹k
۰۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.