دگر از درد تنهایی، به جانم یار می باید
دگر از درد تنهایی، به جانم یار میباید
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار میباید
ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح
نصیحت گوش کردن را دل هشیار میباید
مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی
که میگفتم: علاج این دل بیمار میباید
ثالث بارها ورزید عشق، اما جنونش را
نمیبایست زنجیری، ولی این بار میباید...
#عاشقانه
#خاصترین
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار میباید
ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح
نصیحت گوش کردن را دل هشیار میباید
مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی
که میگفتم: علاج این دل بیمار میباید
ثالث بارها ورزید عشق، اما جنونش را
نمیبایست زنجیری، ولی این بار میباید...
#عاشقانه
#خاصترین
۱۳.۶k
۱۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.