نامی:شما کجا بودین
نامی:شما کجا بودین
جیمین :باغ وحس
نامی :جیمین راستشو ب.....
ات:رفته بودیم کلوپ
جین:چی
شوگا :چرا رفتین
جیهوپ دست ات رو میگیره و میبره سمت حموم شیر اب سرد رو باز میکنه و میگیره روات
ات:آیییییییی یخ زدم
جیهوپ : چرا رفتین کلوپ
ات: س....س..ر.د...مه
ات تازه متوجه لباسش شده بود وقتی لباسش خیس بود بدنش کامل دیده میشد فوری دستشو میگیره جلوی سینه های
ات:میشه حوله مو بدی اعضا اومدن اعضا:چی شده
همشون بدن ات رو دیدن (عزیزان چون بلوزش خیش شد بدنش دیده میشد )
جیهوپ: هیچی نیس برین بیرون
ات :برید کنار (داد و گریه )
ات حوله و یه بلوز برداشت و از اتاق رفت بیرون
شوگا دست ات رو گرفت
شوگا:ات کجا میری (نگران)
ات: دستمو ول کن (بغض)
شوگا:باشه
ات بدو بدو رفت بیرون رفت توی ماشینش
ات:کلید کو (داد)
ات دوباره پیاده شد و رفت خونه
ات:کلید ماشینم دست کیه
اعضا اومدن پایین
ات:کلید ماشینم دست کیه (گریه)
جیهوپ اومد ات رو بغل کرد
جیهوپ:هیشششش ببخشید ببخشبد لطفا دیگه گریه نکن ببخشید
ات:اروم شده بود
جیهوپ ات رو اورد و باهم نشستن روی مبل
جیهوپ: معذرت میخوام ببخشید
جیهوپ هی این کلمع رو تکرار میکرد ات هم فقط گریه میکرد
ات: هق هق
جین یه لیوان اب اورد
جین:ات بخور
ات با سرش میگه نه
چند دقیقه بعد
ات خوابید
اعضا رفتن توی اتاق تا با هم حرف بزنن
جیهوپ:جیمین ته کوک سریع توضیح بدین چرا رفتن کلوپ
(کلوپ /بار)
ته:خواستیم خوش بگذرونیم
نامی:این خوشگذرانیه
کوک:بود ولی الان نه
شوگا:خب دیگه بسته بریم بخوابیم
صبح
ویو ات
چشمامو باز کردم دیدم روی تختم سرم خیلی درد میکرد بدنم هم همینطور
یکم دور برم رو انالیز کردم بعد انجام کارام لباسامو عوض کردم رفتم پایین
ات:اییی سرم
اعضا: سلام ات
ات:سلام
اعضا: صبحت بخیر
ات: صبح شما هم بخیر
اریانا:سلام ات
ات:س.....تو اینجا چیکار میکنی
اریانا: میخوای برم
ات:نه نه یه لحظه شکه شدم
اریانا:اها
اعضا: ات بیا بشین دیگه
ات: کجا قراره بریم
نامی : یادت نیست قراره اهنگ جدید بسازیم
ات:من چرا باید بیام
اریانا: تماشاگر هم لازم داریم
ات: فک کنم نمیدونی من کی هستم
اریانا: اممم کی هستی
ات: میدونم فراموشی داری پس لازم نکرده دوباره بگم
اریانا از حرص هیچی نگفت تا اینکه دهن باز کرد
اریانا:اممم ات به پسرا گفتی که دوست پسر داری ۰
اعضا:چی
اریانا: عهه مگه نمیدونستید....ات با کای قرار میزاره
(ات از نزدیک شدن پسرای دیگه به خودش فوبیا داره )
نامی :اریانا فک کنم اینم یه هیته
اریانا:نه من ویسشون رو دارم
شوگا: یزار
ات تمام این مدت از شوک نمیتونست حرف بزنه
اریانا ویس رو گذاشت خیلی صداهاشون شبیه
ضدای ات و کای بود
جیهوپ :ات میشه توضیح بدی
ات:ای...این .م.من نیستم
جیمین :باغ وحس
نامی :جیمین راستشو ب.....
ات:رفته بودیم کلوپ
جین:چی
شوگا :چرا رفتین
جیهوپ دست ات رو میگیره و میبره سمت حموم شیر اب سرد رو باز میکنه و میگیره روات
ات:آیییییییی یخ زدم
جیهوپ : چرا رفتین کلوپ
ات: س....س..ر.د...مه
ات تازه متوجه لباسش شده بود وقتی لباسش خیس بود بدنش کامل دیده میشد فوری دستشو میگیره جلوی سینه های
ات:میشه حوله مو بدی اعضا اومدن اعضا:چی شده
همشون بدن ات رو دیدن (عزیزان چون بلوزش خیش شد بدنش دیده میشد )
جیهوپ: هیچی نیس برین بیرون
ات :برید کنار (داد و گریه )
ات حوله و یه بلوز برداشت و از اتاق رفت بیرون
شوگا دست ات رو گرفت
شوگا:ات کجا میری (نگران)
ات: دستمو ول کن (بغض)
شوگا:باشه
ات بدو بدو رفت بیرون رفت توی ماشینش
ات:کلید کو (داد)
ات دوباره پیاده شد و رفت خونه
ات:کلید ماشینم دست کیه
اعضا اومدن پایین
ات:کلید ماشینم دست کیه (گریه)
جیهوپ اومد ات رو بغل کرد
جیهوپ:هیشششش ببخشید ببخشبد لطفا دیگه گریه نکن ببخشید
ات:اروم شده بود
جیهوپ ات رو اورد و باهم نشستن روی مبل
جیهوپ: معذرت میخوام ببخشید
جیهوپ هی این کلمع رو تکرار میکرد ات هم فقط گریه میکرد
ات: هق هق
جین یه لیوان اب اورد
جین:ات بخور
ات با سرش میگه نه
چند دقیقه بعد
ات خوابید
اعضا رفتن توی اتاق تا با هم حرف بزنن
جیهوپ:جیمین ته کوک سریع توضیح بدین چرا رفتن کلوپ
(کلوپ /بار)
ته:خواستیم خوش بگذرونیم
نامی:این خوشگذرانیه
کوک:بود ولی الان نه
شوگا:خب دیگه بسته بریم بخوابیم
صبح
ویو ات
چشمامو باز کردم دیدم روی تختم سرم خیلی درد میکرد بدنم هم همینطور
یکم دور برم رو انالیز کردم بعد انجام کارام لباسامو عوض کردم رفتم پایین
ات:اییی سرم
اعضا: سلام ات
ات:سلام
اعضا: صبحت بخیر
ات: صبح شما هم بخیر
اریانا:سلام ات
ات:س.....تو اینجا چیکار میکنی
اریانا: میخوای برم
ات:نه نه یه لحظه شکه شدم
اریانا:اها
اعضا: ات بیا بشین دیگه
ات: کجا قراره بریم
نامی : یادت نیست قراره اهنگ جدید بسازیم
ات:من چرا باید بیام
اریانا: تماشاگر هم لازم داریم
ات: فک کنم نمیدونی من کی هستم
اریانا: اممم کی هستی
ات: میدونم فراموشی داری پس لازم نکرده دوباره بگم
اریانا از حرص هیچی نگفت تا اینکه دهن باز کرد
اریانا:اممم ات به پسرا گفتی که دوست پسر داری ۰
اعضا:چی
اریانا: عهه مگه نمیدونستید....ات با کای قرار میزاره
(ات از نزدیک شدن پسرای دیگه به خودش فوبیا داره )
نامی :اریانا فک کنم اینم یه هیته
اریانا:نه من ویسشون رو دارم
شوگا: یزار
ات تمام این مدت از شوک نمیتونست حرف بزنه
اریانا ویس رو گذاشت خیلی صداهاشون شبیه
ضدای ات و کای بود
جیهوپ :ات میشه توضیح بدی
ات:ای...این .م.من نیستم
۱۳.۱k
۲۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.