خاطرات یک آرمی فصل ۶ پارت ۲۱
خاطرات یک آرمی فصل ۶ پارت ۲۱
از دید وانیا
با بیحالی چشمام رو باز کردم.
یک ذره به دور و اطرافم نگاه کردم، تو اتاق کوک بودم؟
به دور تخت نگاه کردم.
جونگکوک دستمو گرفته بود و به خواب رفته بود.
خواستم دستم رو از دستاش بکشم بیرون ک از خواب پرید و ترسیده بهم نگام کرد:
- واا، وانیا خوبی؟
+ آره، خوبم.
چشماش رو با پشت دست مالوند و خواب آلود گفت:
- کی بیدار شدی؟
با تردید گفتم:
+ همین الان ..
اوهومی زیرلب گفت و بی محابا پرسیدم:
+ بقیه ی اعضا کجان؟
- رفتن برای ضبط موزیک .
+ پس تو چرا اینجایی؟
- من بعداً بخش خودمو ضبط میکنم.
+ پ..پس نیک کجاس؟
سرشو خاروند و آروم گفت:
- نمیدونم، دیشب یونگی بردش.. تا حالا ک هیچکودومشون برنگشتند.
دلم لرزید.
+ یعنی چی؟ پس نیک کجاست؟؟؟
اخمی کرد و گفت:
- نگرانش نباش، دوست پسرتو یونگی نمیدزده!
متقابلاً اخم کردم و گفتم:
+ من منظورم این نبود!
پوفی کشید و گفت:
- من نمیکِشَم وانیا!
+ یعنی چی نمیکشی؟؟؟
- چرا انقدر گنگی؟ چرا انقدر دردسرسازی؟ هیچوقت سر و تهت مشخص نیست.. داری خستمون میکنی! چرا بهمون نگفتی ک مریضی؟؟؟؟؟
با تعجب گفتم:
+ مریضم؟؟؟؟؟
- دیشب یهویی غش کردی و بردیمت دکتر، توی همون بیهوشی ازت کلی آزمایش گرفتن و دکتر گفت که کلی بلا سر خودت و بدنت آوردی!! چرا بی دلیل دارو مصرف میکنی؟؟؟
ترسیده گفتم:
+ کو..کودوم دارو؟
- داروهای افسردگی!!! تو افسردهای؟؟ توی لعنتی افسردهای و هیچی نمیگی؟؟؟
+ یعنی بخاطر افسردگی غش کردم!
- بخاطر داروهای چرندی ک خوردی غش کردی!
+ من ...
- ریههات مشکل دارند آمفیزم داری، آسم ات روز ب روز داره بدتر میشه و هی سرفه میکنی، داروهای ممنوعه مصرف میکنی، وانیا داری با خودت و خودمون چیکار میکنی؟!
...
.
.
.
.
.
کاور ویدیو من و تیانا هستیم😂♥
این چهار روز همش داریم زود زود آپ میکنیم:)
https://harfeto.timefriend.net/16342135598915
توی ناشناس حرفاتون رو بگین•-•♡
از دید وانیا
با بیحالی چشمام رو باز کردم.
یک ذره به دور و اطرافم نگاه کردم، تو اتاق کوک بودم؟
به دور تخت نگاه کردم.
جونگکوک دستمو گرفته بود و به خواب رفته بود.
خواستم دستم رو از دستاش بکشم بیرون ک از خواب پرید و ترسیده بهم نگام کرد:
- واا، وانیا خوبی؟
+ آره، خوبم.
چشماش رو با پشت دست مالوند و خواب آلود گفت:
- کی بیدار شدی؟
با تردید گفتم:
+ همین الان ..
اوهومی زیرلب گفت و بی محابا پرسیدم:
+ بقیه ی اعضا کجان؟
- رفتن برای ضبط موزیک .
+ پس تو چرا اینجایی؟
- من بعداً بخش خودمو ضبط میکنم.
+ پ..پس نیک کجاس؟
سرشو خاروند و آروم گفت:
- نمیدونم، دیشب یونگی بردش.. تا حالا ک هیچکودومشون برنگشتند.
دلم لرزید.
+ یعنی چی؟ پس نیک کجاست؟؟؟
اخمی کرد و گفت:
- نگرانش نباش، دوست پسرتو یونگی نمیدزده!
متقابلاً اخم کردم و گفتم:
+ من منظورم این نبود!
پوفی کشید و گفت:
- من نمیکِشَم وانیا!
+ یعنی چی نمیکشی؟؟؟
- چرا انقدر گنگی؟ چرا انقدر دردسرسازی؟ هیچوقت سر و تهت مشخص نیست.. داری خستمون میکنی! چرا بهمون نگفتی ک مریضی؟؟؟؟؟
با تعجب گفتم:
+ مریضم؟؟؟؟؟
- دیشب یهویی غش کردی و بردیمت دکتر، توی همون بیهوشی ازت کلی آزمایش گرفتن و دکتر گفت که کلی بلا سر خودت و بدنت آوردی!! چرا بی دلیل دارو مصرف میکنی؟؟؟
ترسیده گفتم:
+ کو..کودوم دارو؟
- داروهای افسردگی!!! تو افسردهای؟؟ توی لعنتی افسردهای و هیچی نمیگی؟؟؟
+ یعنی بخاطر افسردگی غش کردم!
- بخاطر داروهای چرندی ک خوردی غش کردی!
+ من ...
- ریههات مشکل دارند آمفیزم داری، آسم ات روز ب روز داره بدتر میشه و هی سرفه میکنی، داروهای ممنوعه مصرف میکنی، وانیا داری با خودت و خودمون چیکار میکنی؟!
...
.
.
.
.
.
کاور ویدیو من و تیانا هستیم😂♥
این چهار روز همش داریم زود زود آپ میکنیم:)
https://harfeto.timefriend.net/16342135598915
توی ناشناس حرفاتون رو بگین•-•♡
۴۱.۲k
۲۱ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.