ددی خشن

ددی خشن
پارت: 13

کوک: نه زیادی بازه

یامسوک: خب من همیشه لباس باز میپوشم پس همین خوبه دیگه

کوک: یکی دیگه انتخاب کن

یامسوک: نه مرسی همین خوبه

یامسوک ویو
لباس و دادم دستش و حساب کرد رفتیم گشتیم و کلی وسیله خرید کردم
با خستگی سوار ماشین شدم

کوک: قراره ورشکسته ام کنی با این همه خریدی که کردی

یامسوک: اولا تو خودت قبول کردی دوما به این وسیله ها نیاز داشتم

کوک: سوما؟

یامسوک: همین دیگه

سرمو به پنجره تکیه دادم و چشام و بستم شب شده بود که بارون اومد تو همین حالت کم کم خوابم برد

کوک ویو
یامسوک و گرفتم بغل و گزاشتمش رو تخت
عاشقش بودم اما سعی میکردم خودمو سرد نشون بدم
تا ابد که نمیشد همینجوری بمونم
مگه عاشق شدن مافیا جرمه؟
نه نیست موهای چتریشو کنار زدم و رو پیشونیش بوسیدم یه مافیا عاشق یه وروجک شیطون شده بود
هرموقع خواب بود به چهرش نگاه میکردم باید یه روزی بهش میگفتم عاشقشم اما غرورم نمیزاشت
مهم اینه که فرشتم و به دست اوردم
و الان پیشمه
نمیزارم کسی فرشتم و اذیت کنه
موهاشو نوازش کردم خودم هم گرفتم کنارش خوابیدم

شرایط
لایک؛ ۲٠
دیدگاه ها (۴)

حمایت فیکا خیلی کمه اگر خوشتون نمیاد دیگه ننویسم

https://harfeto.timefriend.net/17254518838484نظرتون راجب فیک...

روانیِ توp: 1« ا.ت» سلام اسم من ا.ته 17 سالمه و با خانوادم ز...

٠ددی خشنپارت: 12یامسوک ویونزدیک بود بیوفتم اما تونستم تعادلم...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟐عشق مافیاصبح ساعت 10ویو جونگ کوک از تخت اومدم بیرون وا...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟒عشق مافیاویو بورام ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط