دوباره
__دوباره
مینویسمت ..کنارِ بیت آخرم
وچکه چکه می چکم...به سطر های دفتـــرم
تو تازیانه
می زنی به زخمه ی خیال من
من آب و دانه می دهم به خوش خیالِ باورم
تو مثل ماهِ
برکه ای ...و من غریق مست شب
دوباره تو ..دوباره من..شناوری ..شنـــــاورم
شنیده ام
زپنجره سراغ من گرفته ای؟
هنوز مثل قــــاصدک ..میـانِ کوچه پـرپرم
گلایه از
قفس کمی...کمی عجیب میرسد
خودم قفس خریده ام ...برای این کبــوترم
شبی بخواب
دیدمت...میانِ تنگِ کوچه ها
قدم زنان ..قدم زنان..تو را به خانه مـی برم
غزل بخواب
می رود...به انتها رسیده ام
تمام من چکیده شد..کنارِ بیــــــت آخرم ...
حسین_منزوی♥️
مینویسمت ..کنارِ بیت آخرم
وچکه چکه می چکم...به سطر های دفتـــرم
تو تازیانه
می زنی به زخمه ی خیال من
من آب و دانه می دهم به خوش خیالِ باورم
تو مثل ماهِ
برکه ای ...و من غریق مست شب
دوباره تو ..دوباره من..شناوری ..شنـــــاورم
شنیده ام
زپنجره سراغ من گرفته ای؟
هنوز مثل قــــاصدک ..میـانِ کوچه پـرپرم
گلایه از
قفس کمی...کمی عجیب میرسد
خودم قفس خریده ام ...برای این کبــوترم
شبی بخواب
دیدمت...میانِ تنگِ کوچه ها
قدم زنان ..قدم زنان..تو را به خانه مـی برم
غزل بخواب
می رود...به انتها رسیده ام
تمام من چکیده شد..کنارِ بیــــــت آخرم ...
حسین_منزوی♥️
۶.۷k
۱۲ بهمن ۱۴۰۰