عاشقانه های شبنم
یک نفس در ناله و یک لحظه در زاری گذشت
خوش ترین ایام عمر من به غمخواری گذشت
تا نهال هستی ام ازخاک گیتی سر کشیـد
همچو نرگس عمر کوتاهم به بیماری گذشت
خـار جـور دوستان آزرده جـان من ولی
چون گل ایـام حیاتم در کم آزاری گذشت
تا نشـد تاریـک چشم عمرم از باد اجل
شمع سان شب های تار من به بیداری گذشت
دست گردون تا نمردم بندم از پا بر نداشت
چون چراغ برق عمرم در گرفتاری گذشت
آسمانش بر فلک خواهد رساند از اعتبار
هرکه دورانش چوشاهین درستمکاری گذشت
روزگار رفتـه را پیش نظـر دارم مـدام
لیک درچشم تو آسان است وپنداری گذشت
خوش ترین ایام عمر من به غمخواری گذشت
تا نهال هستی ام ازخاک گیتی سر کشیـد
همچو نرگس عمر کوتاهم به بیماری گذشت
خـار جـور دوستان آزرده جـان من ولی
چون گل ایـام حیاتم در کم آزاری گذشت
تا نشـد تاریـک چشم عمرم از باد اجل
شمع سان شب های تار من به بیداری گذشت
دست گردون تا نمردم بندم از پا بر نداشت
چون چراغ برق عمرم در گرفتاری گذشت
آسمانش بر فلک خواهد رساند از اعتبار
هرکه دورانش چوشاهین درستمکاری گذشت
روزگار رفتـه را پیش نظـر دارم مـدام
لیک درچشم تو آسان است وپنداری گذشت
۶.۳k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲