آن ساز کوچکمان را یادت هست، ...
آن ساز کوچکمان را یادت هست، ...
همان که هرجایی می رفتیم ...
همراهمان داشتیم ...
و وقت دلتنگی هایمان ...
صدایش را در می آوردیم ، ...
یادت هست که ...
همیشه هنگام نواختن ...
در چشم هایم زل میزدی ...
و من هم از ترسِ نگاهت ...
چشم هایم را می بستم ...
تا مبادا یک نُت را با فکرِ تو اشتباه بزنم. ...
ولی حالا پس از سال ها از نبودنت، ...
سازدهنی ام را هر لحظه با فکرت مینوازم ...
هرچند تمامی نُت ها اشتباه باشد. ...
همان که هرجایی می رفتیم ...
همراهمان داشتیم ...
و وقت دلتنگی هایمان ...
صدایش را در می آوردیم ، ...
یادت هست که ...
همیشه هنگام نواختن ...
در چشم هایم زل میزدی ...
و من هم از ترسِ نگاهت ...
چشم هایم را می بستم ...
تا مبادا یک نُت را با فکرِ تو اشتباه بزنم. ...
ولی حالا پس از سال ها از نبودنت، ...
سازدهنی ام را هر لحظه با فکرت مینوازم ...
هرچند تمامی نُت ها اشتباه باشد. ...
۶.۳k
۲۹ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۰۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.