یادته برات تعریف کردم!
یادته برات تعریف کردم!
روبروی پنجره ی مشرف به درخت بیده مجنون
با اون گنجیشکایی که جیک جیک کنان روی شاخه ها نشستن و بازم حسرت میخورن که اون قهوه هنوز دست نخورده است...
و من که مثل هر روز دستم زیر چانه ام از پنجره خیره به جاده منتظرت هستم
توبه آسمان رفتی ولی من هنوز منتظرم
روبروی پنجره ی مشرف به درخت بیده مجنون
با اون گنجیشکایی که جیک جیک کنان روی شاخه ها نشستن و بازم حسرت میخورن که اون قهوه هنوز دست نخورده است...
و من که مثل هر روز دستم زیر چانه ام از پنجره خیره به جاده منتظرت هستم
توبه آسمان رفتی ولی من هنوز منتظرم
۵.۸k
۲۹ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.