اے تڪیه گاه ڪوچه ے تنهایے ام درود
اے تڪیه گاه ڪوچه ے تنهایے ام درود
اے آن ڪه یک نگاه تو قلب مرا ربود
هر بار آمدم ڪه از اینجا ببینمت
پشت خیال پنجره باران گرفته بود
احساس مے ڪنم ڪه در این لحظه هاے خیس
حتے تو را شبیه غزل مے توان سرود
با قطره هات روے دلم بسترے بساز
جارے بمان همیشه در اینجا شبیه رود
قلبم به عشق تو ، نه ، تظاهر نمے ڪند
پیوند خورده است ، همان لحظه ے ورود
سر مے ڪشد به تک تک سلول هاے من
از ڪوچه ے نگاه تو، آرامش وجود
خوابیده است ساعت دلواپسے هنوز
بین هجاے بودن و رفتن در این حدود
تق، تق ... دوباره ثانیه ها پشت پنجره
بیدار مے شوند ، تو رفتے ، ولے چه زود
اے آن ڪه یک نگاه تو قلب مرا ربود
هر بار آمدم ڪه از اینجا ببینمت
پشت خیال پنجره باران گرفته بود
احساس مے ڪنم ڪه در این لحظه هاے خیس
حتے تو را شبیه غزل مے توان سرود
با قطره هات روے دلم بسترے بساز
جارے بمان همیشه در اینجا شبیه رود
قلبم به عشق تو ، نه ، تظاهر نمے ڪند
پیوند خورده است ، همان لحظه ے ورود
سر مے ڪشد به تک تک سلول هاے من
از ڪوچه ے نگاه تو، آرامش وجود
خوابیده است ساعت دلواپسے هنوز
بین هجاے بودن و رفتن در این حدود
تق، تق ... دوباره ثانیه ها پشت پنجره
بیدار مے شوند ، تو رفتے ، ولے چه زود
۱۰.۶k
۰۱ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.