ات و جین 4 ساله باهم ازدواج کردن بچه نداره
ات و جین 4 ساله باهم ازدواج کردن بچه نداره
ات قبل ازدواج کار میکرد ولی بعد ازدواج با
جین چون جین کار کردنشو قبول نکرد دیگه
کار رو کنار گذاشت جین آیدله
..
ویو ات
چند روزی هست که گوشم خیلی درد میکنه
جوری که اولا اهمیت نمیدادم و دردش زود
تموم میشد ولی الان نه ... الان دردش اونقدر
زیاد هست که اشکم در میاد "
ویو جین
امروز داشتیم با اعضا دنس تمرین میکردیم
جیهوپ:خب دیگه واسه امروز دیگه بسته
جیمین:وای خسته شدم
جین:بچه ها من میخوام برم خونه کاری
ندارین
شوگا:نه نه برو
جین داشت میرفت که تهیونگ گفت
ته:جین(داد)
جین:ها
ته: من میخوام عمو شم
جین: خب
ته: یه بچه بساز
جین: واسه عمو شدن خیلی زوده
کوک:زوده -_-
جین:اره
نامی : مگه 4 ساله ازدواج نکردین
جین:شما انقدر مشتاقین خودتون زن بگیرن
کوک:منم زن میخوام
جیهوپ:از بزرگ به کوچیک
کوک: اوکی
جین:کاری ندارین برم
شوگا: برو خدافز
با اعضا خدافزی کردم رفتم خونه
کلید داشتم پس در نزدم
رفتم توی خونه صدای....
ات قبل ازدواج کار میکرد ولی بعد ازدواج با
جین چون جین کار کردنشو قبول نکرد دیگه
کار رو کنار گذاشت جین آیدله
..
ویو ات
چند روزی هست که گوشم خیلی درد میکنه
جوری که اولا اهمیت نمیدادم و دردش زود
تموم میشد ولی الان نه ... الان دردش اونقدر
زیاد هست که اشکم در میاد "
ویو جین
امروز داشتیم با اعضا دنس تمرین میکردیم
جیهوپ:خب دیگه واسه امروز دیگه بسته
جیمین:وای خسته شدم
جین:بچه ها من میخوام برم خونه کاری
ندارین
شوگا:نه نه برو
جین داشت میرفت که تهیونگ گفت
ته:جین(داد)
جین:ها
ته: من میخوام عمو شم
جین: خب
ته: یه بچه بساز
جین: واسه عمو شدن خیلی زوده
کوک:زوده -_-
جین:اره
نامی : مگه 4 ساله ازدواج نکردین
جین:شما انقدر مشتاقین خودتون زن بگیرن
کوک:منم زن میخوام
جیهوپ:از بزرگ به کوچیک
کوک: اوکی
جین:کاری ندارین برم
شوگا: برو خدافز
با اعضا خدافزی کردم رفتم خونه
کلید داشتم پس در نزدم
رفتم توی خونه صدای....
۱۱.۱k
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.