با اعضا خدافزی کردم رفتم خونه
با اعضا خدافزی کردم رفتم خونه
کلید داشتم پس در نزدم
رفتم توی خونه صدای....
...
صدای گریه ات میومد
رفتم سمت اتاق دیدم یه گوشه نشسته و داره گریه میکنه
جین:ات ات چی شده(تعجب و نگران)
ات: جیــــــن (بلند)
جین:ات آروم باش بگو ببینم چی شده(نگران)
ات:جیـــــــن حرفات چرا صدا نداره (بلنو و گریه)
جین:چی
ات:جیـــــــن بلند حرف بزن خواهش میکنم
(گریه و داد)
جین:ات صدامو میشنوی
ات فقط گریه میگرد چون نمیتونست صدای جین رو بشنوه
جین خیلی نگران بود
جین ات رو بغل کرد و برد بیمارستان
چند ساعت بعد
دکتر : اقای کیم سوکجین
جین:بله خودمم
دکتر نفس عمیقی کشید و گفت: شما میدونستید که گوش خانم کیم ات مشکل داره
جین: نه....اتفاقی افتاده
دکتر: ایشون دچار مشکل شنوایی شدن
جین:چی.....امکان نداره
دکتر:متاسفم
جبن:میشه ببینمش
دکتر: خیلی حالشون بد بود بخاطر همین
ارامبخش زدیم فعلا نمیتونید
جین:ممنمون
جین روی صندلی بیمارستان نشست و اروم
گریه میکرد چطور نتونست مشکل به این
بزرگی رو نفهمه
دینگ دینگ (زنگ تماس )
جین:الو(بغض)
کوک:هیونگ کجایی چندبار زنگ زدیم جواب
ندادی
جین:بیمارستانم
کوک:اتفاقی افتاده
توی سالن دنس بعد رفتن جین
پسرا چالش میگرفتن شوگا گرسنه بود به
بادیگارا گفت که پیتزا بخرن
نامی:زنگ بزنید ات و جین هم بیان
جیمین:من چند بار زنگ زدم ولی انگار سرش شلوغه (لبخند شیطانی )
کوک :تهیونگ حرفات درباره عمو شدن تاثیر داشت
ته:ولی الان چند سالته که از رفتن جین میگذره
یه زنگ بهش بزن
کوک: الو سلام جین .....کجایی هیونگ چند بار
زنگ زدم جواب ندادی .....چی اتفاقی افتاده
جیهوپ:چی شده
کوک:وایسا
کوک زد رو بلنوگو
جین گفت : ات رو اوردم بیمارستان
جیهوپ:چی شده جین
جین:یه لحظه بعدا اگه شد حرف میزنیم
کوک:ادرس رو بفرست
جین:اوکی
جین ادرس رو فرستاد اعضا هم رفتن
بیمارستان
..
...
.......
کلید داشتم پس در نزدم
رفتم توی خونه صدای....
...
صدای گریه ات میومد
رفتم سمت اتاق دیدم یه گوشه نشسته و داره گریه میکنه
جین:ات ات چی شده(تعجب و نگران)
ات: جیــــــن (بلند)
جین:ات آروم باش بگو ببینم چی شده(نگران)
ات:جیـــــــن حرفات چرا صدا نداره (بلنو و گریه)
جین:چی
ات:جیـــــــن بلند حرف بزن خواهش میکنم
(گریه و داد)
جین:ات صدامو میشنوی
ات فقط گریه میگرد چون نمیتونست صدای جین رو بشنوه
جین خیلی نگران بود
جین ات رو بغل کرد و برد بیمارستان
چند ساعت بعد
دکتر : اقای کیم سوکجین
جین:بله خودمم
دکتر نفس عمیقی کشید و گفت: شما میدونستید که گوش خانم کیم ات مشکل داره
جین: نه....اتفاقی افتاده
دکتر: ایشون دچار مشکل شنوایی شدن
جین:چی.....امکان نداره
دکتر:متاسفم
جبن:میشه ببینمش
دکتر: خیلی حالشون بد بود بخاطر همین
ارامبخش زدیم فعلا نمیتونید
جین:ممنمون
جین روی صندلی بیمارستان نشست و اروم
گریه میکرد چطور نتونست مشکل به این
بزرگی رو نفهمه
دینگ دینگ (زنگ تماس )
جین:الو(بغض)
کوک:هیونگ کجایی چندبار زنگ زدیم جواب
ندادی
جین:بیمارستانم
کوک:اتفاقی افتاده
توی سالن دنس بعد رفتن جین
پسرا چالش میگرفتن شوگا گرسنه بود به
بادیگارا گفت که پیتزا بخرن
نامی:زنگ بزنید ات و جین هم بیان
جیمین:من چند بار زنگ زدم ولی انگار سرش شلوغه (لبخند شیطانی )
کوک :تهیونگ حرفات درباره عمو شدن تاثیر داشت
ته:ولی الان چند سالته که از رفتن جین میگذره
یه زنگ بهش بزن
کوک: الو سلام جین .....کجایی هیونگ چند بار
زنگ زدم جواب ندادی .....چی اتفاقی افتاده
جیهوپ:چی شده
کوک:وایسا
کوک زد رو بلنوگو
جین گفت : ات رو اوردم بیمارستان
جیهوپ:چی شده جین
جین:یه لحظه بعدا اگه شد حرف میزنیم
کوک:ادرس رو بفرست
جین:اوکی
جین ادرس رو فرستاد اعضا هم رفتن
بیمارستان
..
...
.......
۱۱.۱k
۰۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.