انتقام سختp3
انتقام سختp3
از زبان ات با شکم درد شدیدی بیدار شدم باید برم دکتر رفتم اماده شدم و رفتم دکتر جواب ازمایش رو گرفتم و بردم به دکتر که گفت حامله اید الان دیگه مطمئن شدم؟ زنگ زدم ب وکیلم و گفتم همه چی رو و گفت برگه های طلاقو میفرسته برا تهیونگ
من تهیونگ رو خیلی دوس دارم ولی کارش بخشیدنی نیست بچمو قراره تنهای بزرگ کنم و این قراره برام سخت شه که به وکیلم گفتم برگه هارو خودم میبرم
برگه هارو برداشتم و رفتم شرکت تهیونگ بدون هیچ در زدنی وارد شدم اون هرزه پیشش بود که تهیونگ هلش داد اون ور خنده کوتاهی کردم و برگه هارو پرت کردم رو میزش و گفتم
+فکر میکردم ادم شی ولی نشدی زود امضاشون کن کار دارم
تهیونگ برگه ها رو گرفت و گفت
_من امضاش نمیکنم
+اکه نکنی هم من باهات نمیمونم
_ات چرا اینجوری میکنی
+من کاری نمکینم فقط کاری که باید ۶ماه پیش رو میکردم دارم میکنم(۶ماهه تیونگ داره به ات خیانت میکنه)
_ات ت....
+بسه دیگه تا فردا امضاشون کن وگرنه بد میشه برات
_بد میشه تو بدون من فقیر میشی دختره ی گدا
برگشتم سمتش و گفتم
+داری چی می.....
_ها چیه ی مدت چون دوست داشتم دلیل بر این نمیشه پیشت بمونم گدا اوکی بیا
برگه هارو امضا کرد و پرت کرد سمتم
_اره بیا طلاق بگیریم دختره ی گدا تو بازم فقیر میشی بدون من
+که نیش خند زدم تهیونگ نمیدونست من یکی از سهام دارای شرکتشم اون فک میکنه من هنوز فقیرم ولی اشتباه میکنه برگه هارو برداشتم و رفتنی گفتم
+تو خیلی احمقی...
از زبان ات با شکم درد شدیدی بیدار شدم باید برم دکتر رفتم اماده شدم و رفتم دکتر جواب ازمایش رو گرفتم و بردم به دکتر که گفت حامله اید الان دیگه مطمئن شدم؟ زنگ زدم ب وکیلم و گفتم همه چی رو و گفت برگه های طلاقو میفرسته برا تهیونگ
من تهیونگ رو خیلی دوس دارم ولی کارش بخشیدنی نیست بچمو قراره تنهای بزرگ کنم و این قراره برام سخت شه که به وکیلم گفتم برگه هارو خودم میبرم
برگه هارو برداشتم و رفتم شرکت تهیونگ بدون هیچ در زدنی وارد شدم اون هرزه پیشش بود که تهیونگ هلش داد اون ور خنده کوتاهی کردم و برگه هارو پرت کردم رو میزش و گفتم
+فکر میکردم ادم شی ولی نشدی زود امضاشون کن کار دارم
تهیونگ برگه ها رو گرفت و گفت
_من امضاش نمیکنم
+اکه نکنی هم من باهات نمیمونم
_ات چرا اینجوری میکنی
+من کاری نمکینم فقط کاری که باید ۶ماه پیش رو میکردم دارم میکنم(۶ماهه تیونگ داره به ات خیانت میکنه)
_ات ت....
+بسه دیگه تا فردا امضاشون کن وگرنه بد میشه برات
_بد میشه تو بدون من فقیر میشی دختره ی گدا
برگشتم سمتش و گفتم
+داری چی می.....
_ها چیه ی مدت چون دوست داشتم دلیل بر این نمیشه پیشت بمونم گدا اوکی بیا
برگه هارو امضا کرد و پرت کرد سمتم
_اره بیا طلاق بگیریم دختره ی گدا تو بازم فقیر میشی بدون من
+که نیش خند زدم تهیونگ نمیدونست من یکی از سهام دارای شرکتشم اون فک میکنه من هنوز فقیرم ولی اشتباه میکنه برگه هارو برداشتم و رفتنی گفتم
+تو خیلی احمقی...
۱۳.۶k
۲۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.