پایان همیشه آرام نمیآید

پایان همیشه آرام نمی‌آید…
گاهی با صدای شکستن خاطرات،
گاهی با سکوتی که تمام اتاق را پر می‌کند.
و تو می‌ایستی،
با دست‌هایی خالی و دلی که هنوز به دنبال چیزیست
که هیچ‌وقت بازنمی‌گردد.
تمام چیزی که می‌ماند،
یادِ لحظه‌هایی است که دیگر تکرار نمی‌شوند،
و حسرتی که مثل سایه، تا همیشه با تو می‌ماند.
قاصدک 💔
دیدگاه ها (۰)

سلامتی عشقی ک واقعی بود اما ب موقعه نبود 💔قاصدک

نوشتم با همون رنگ "بیخیال":بیخیالِ خواب‌هایی که پَریده‌نبیخی...

من ب کابوس نبودن سنجاق شدم 💔قاصدک

با فاصـله‌ ای " اَمن " که آسـیـب  نبـینیبنشین و فقط شاهد ویر...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

نمی‌دانم از کجا باید شروع کنم. از شبِ رفتنت؟ از سکوتی که بعد...

چپتر ۶ _ انتخابماه ها نقشه ریخته بودند.کاغذها، فایل ها، اسنا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط