ای خوش آن ساعت که در کوی تو

ای خوش آن ساعت که در کوی تو،،
منزل داشتم‏

صد مراد از دیدن روی تو حاصل داشتم‏،

داشتم در دل ز عشقت آتشی پنهان،،
چو شمع‏

بر زبان آوردم آخر آنچه در دل داشتم.. ‏

.¸•★.¸•★.¸ ¸.★•¸.★•
دیدگاه ها (۲۴)

بی تو مهتاب شبی غصه به قلبم جا شددل ماتم زده ام بی تو تک و ت...

میگذاری پا به شعرم ،شور برپا میشود حس بی اندازه ام هر بارمعن...

چه ڪرده اے تو بادلم ڪه عاشقے نمیڪندڪجا تو بسته اے دلم ڪه ازت...

آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منماینچنین عشق تو در سینه نگهدا...

صید و دام و صیاد

همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟یا چو من هجر تو را هیچ گرف...

از لب لعل توام، کار به کام است، امشبدولتم بنده و اقبالم، غلا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط