یک وقت هایی دیگر زندگی هیچ طعمی ندارد…
یک وقت هایی دیگر زندگی هیچ طعمی ندارد…
سرگردان روزها میشویم، و دنیایی از لذت های سوخته…
خیلی از آرزوهایمان را از یاد برده ایم و قرار است همه چیز یک روزی درست شود...
این روزها بیش از همیشه خسته ام
انگار روحم دیگر توانش بیشتر از این نیست
اما هنوز هم یک جای خالی مانده، شاید با یک اتفاق خوب پر شود...
سرگردان روزها میشویم، و دنیایی از لذت های سوخته…
خیلی از آرزوهایمان را از یاد برده ایم و قرار است همه چیز یک روزی درست شود...
این روزها بیش از همیشه خسته ام
انگار روحم دیگر توانش بیشتر از این نیست
اما هنوز هم یک جای خالی مانده، شاید با یک اتفاق خوب پر شود...
۳.۵k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.