کنسرت داریوش آهنگ تکیه بر باد
بر میگردم به عقب نگاه میکنم و میبینم که چقدر قوی بودهام تا امروز و چقدر حق دارم خسته باشم و چقدر حق دارم دلم شانهای برای تکیه دادن بخواهد و چقدر حق دارم مدتی از همه چیز و همهکس فاصله بگیرم تا شاید کمی حالم خوب شود.
بر میگردم به عقب نگاه میکنم و متعجب میشوم که این مسیرِ سختِ سنگلاخِ ناهموار را من بودهام که با گامهای کوچک و طاقتِ تمام شدهام پیمودهام و این من بودهام که تمام مصیبتهای راه را تاب آورده و با تمام مشکلات جنگیدهام!
به عقب نگاه میکنم و خودم را میبینم که در مسیری تاریک و سرد زانو زده، با دستان لرزانش اشکهای خودش را پاک میکند، زخمهای خودش را میبندد، به خودش دلداری میدهد، نفس عمیقی میکشد و دوباره بلند میشود و با تمام درد و خستگیاش ادامه میدهد و همچنان امید دارد. خودم را میبینم که خودش برای آرزوهای خودش آستین بالا زده و خودش، خودش را در آغوش میکشد و خودش، حفرههای خالی جهانش را پر میکند.
به عقب نگاه میکنم و به خودِ خسته اما جسور و ادامهدهندهای که میبینم افتخار میکنم و دلم میخواهد در نهایتِ بیپناهی، در آغوشش بگیرم و بگویم: بهقدر کفایت تلاش کرده و به قدر کفایت جنگیده و حتی تلاشهای محکوم به شکستی که داشته هم ستودنیست!
به خودم و به زخمها و شکستگیهای ترمیم شدهی وجودم نگاه میکنم و سرم را بالا میگیرم که خوب یا بد، کم یا زیاد و به هر نقطهای که رسیدهام از تلاشهای خودم بوده و همراهیِ پروردگاری که پدرانه هوای منی که در تاریکترین لحظات جهانم روی حضورش حساب کردهام را داشته و برایم به غیرممکنترین صورتهای ممکن، نور فرستاده.
به عقب نگاه میکنم و به خودم لبخند میزنم و زیر لب میگویم: بجنگ جنگجوی من! بجنگ و دست از تلاش برای بهبود برندار که تو لایق بهترینهای جهانی... بجنگ و فراموش نکن که تو درحال تلاش، از همیشه دوست داشتنیتری، حتی اگر خسته، تکیده و غمگین باشی...
🎵 #تکیه_بر_باد
🎤 #داریوش
#کنسرت_داریوش
بر میگردم به عقب نگاه میکنم و متعجب میشوم که این مسیرِ سختِ سنگلاخِ ناهموار را من بودهام که با گامهای کوچک و طاقتِ تمام شدهام پیمودهام و این من بودهام که تمام مصیبتهای راه را تاب آورده و با تمام مشکلات جنگیدهام!
به عقب نگاه میکنم و خودم را میبینم که در مسیری تاریک و سرد زانو زده، با دستان لرزانش اشکهای خودش را پاک میکند، زخمهای خودش را میبندد، به خودش دلداری میدهد، نفس عمیقی میکشد و دوباره بلند میشود و با تمام درد و خستگیاش ادامه میدهد و همچنان امید دارد. خودم را میبینم که خودش برای آرزوهای خودش آستین بالا زده و خودش، خودش را در آغوش میکشد و خودش، حفرههای خالی جهانش را پر میکند.
به عقب نگاه میکنم و به خودِ خسته اما جسور و ادامهدهندهای که میبینم افتخار میکنم و دلم میخواهد در نهایتِ بیپناهی، در آغوشش بگیرم و بگویم: بهقدر کفایت تلاش کرده و به قدر کفایت جنگیده و حتی تلاشهای محکوم به شکستی که داشته هم ستودنیست!
به خودم و به زخمها و شکستگیهای ترمیم شدهی وجودم نگاه میکنم و سرم را بالا میگیرم که خوب یا بد، کم یا زیاد و به هر نقطهای که رسیدهام از تلاشهای خودم بوده و همراهیِ پروردگاری که پدرانه هوای منی که در تاریکترین لحظات جهانم روی حضورش حساب کردهام را داشته و برایم به غیرممکنترین صورتهای ممکن، نور فرستاده.
به عقب نگاه میکنم و به خودم لبخند میزنم و زیر لب میگویم: بجنگ جنگجوی من! بجنگ و دست از تلاش برای بهبود برندار که تو لایق بهترینهای جهانی... بجنگ و فراموش نکن که تو درحال تلاش، از همیشه دوست داشتنیتری، حتی اگر خسته، تکیده و غمگین باشی...
🎵 #تکیه_بر_باد
🎤 #داریوش
#کنسرت_داریوش
۳۶.۳k
۰۷ خرداد ۱۴۰۳