نه بهترم دکتر، یعنی از قبل که خیلی بهترم. از قبل نزدیک به
نه بهترم دکتر، یعنی از قبل که خیلی بهترم. از قبل نزدیک بهترم ، از قبل دور که دیگه هیچ وقت بهتر نمیشم ...
بهتر اصلا همون بود که اون وقتا بودم. یادته؟ چه می دونی تو. ولی بهترم...
صداها از سرم رفتن، دیگه شبا می خوابم تا صبح. دیگه خواب نمی بینم گم شدم تو مریخ. دکتر می دونی مریخ خاکش سرخه؟ عین چشمای مادر آدم بعد گریه ، وقتی
می بینه حال بچش ناجور بده . مادرها همیشه چشماشون سرخه، اما بلدن نذارن بچه ها بفهمن...
مریخ دوره ، پرستار جدید بخش می گفت مریخ از دور هم دورتره ، یعنی اگه هزار سال هم بدویی نمیرسی. اما بالاخره که چی؟ بعد دو هزار سال که میرسه آدم ...
دور اونجاست که بدونی دیگه هیچ وقتِ هیچ وقت بهش نمیرسی. عین آغوش اونی که سهم تو نشد و لبخند زد و رفت . قربون لبخندش . کو بغض نکردم که...
مدتیه دوست شدم با قرصام.
با قرص خواب و قرص بیداری.
با قرص زیاد غصه نخوردن.
با قرص نترسیدن.
یاد گرفتم تو آیینه نگاه نکنم که نترسم.
یاد گرفتم تو کوچه ها آواز نخونم که نترسن.
یاد گرفتم روی جدول بغل بزرگراه راه برم و نیفتم تو جوب.
یاد گرفتم به کارتن خوابهای روی پل بگم داداش و باهاشون چای بخورم و بشینیم حرف بزنیم تا صبح، که سیاهی شب به چشم نیاد.
یاد گرفتم تنهایی برقصم، بی آهنگ.
یاد گرفتم هروقت دلم واسه بابام تنگ میشه به خورشید نگاه کنم، اونقدر که چشمام بسوزه و آب بیاد ازشون.
یاد گرفتم هروقت دلم واسش تنگ میشه، زیر لب بگم ، بسه حتی یادت واسه همه دردها، حضرت مرهم.
همه چی رو یاد گرفتم دکتر. بزرگ شدم آخر عمری ، بی خود نگرانی. هروقت دیدی وایسادم لب پنجره، فکر نکنی میخوام بپرم پایین، نه بابا. چیه همش این فکر مرگ و میر افتاده تو سر همه؟
نه. می خوام فقط یادم نره پرنده ام. گنجیشکم. آدم اگه یادش بره گنجیشکه، شاید دیگه هیچ وقت نتونه پرواز کنه بره تا مریخ. تا دور.
تا آغوش اونی که دوستت داره ولی نیست.
تا آغوش اونی که دوستش داری ولی نیست.
تا آغوش اونی که نشد باشه.
تا آغوش اونی که سهمت نشد.
خوبم دکتر. اگه دیگه مدتیه هیچی نمیگم، نه که گفتن یادم رفته باشه، فقط ابر تو گلومه . زیاد که حرف بزنم ، تو دلم بارون میاد...
قرص بی ابری هم داری؟ بنویس.
یه قرص هم بنویس صبح که بیدار میشم دلتنگ نباشم.
از مردم نترسم.
جرات کنم یه بار دیگه تو آیینه نگاه کنم.
نگاه کنم به مردی که نتونست ، نشد ، نرسید ...
بهتر اصلا همون بود که اون وقتا بودم. یادته؟ چه می دونی تو. ولی بهترم...
صداها از سرم رفتن، دیگه شبا می خوابم تا صبح. دیگه خواب نمی بینم گم شدم تو مریخ. دکتر می دونی مریخ خاکش سرخه؟ عین چشمای مادر آدم بعد گریه ، وقتی
می بینه حال بچش ناجور بده . مادرها همیشه چشماشون سرخه، اما بلدن نذارن بچه ها بفهمن...
مریخ دوره ، پرستار جدید بخش می گفت مریخ از دور هم دورتره ، یعنی اگه هزار سال هم بدویی نمیرسی. اما بالاخره که چی؟ بعد دو هزار سال که میرسه آدم ...
دور اونجاست که بدونی دیگه هیچ وقتِ هیچ وقت بهش نمیرسی. عین آغوش اونی که سهم تو نشد و لبخند زد و رفت . قربون لبخندش . کو بغض نکردم که...
مدتیه دوست شدم با قرصام.
با قرص خواب و قرص بیداری.
با قرص زیاد غصه نخوردن.
با قرص نترسیدن.
یاد گرفتم تو آیینه نگاه نکنم که نترسم.
یاد گرفتم تو کوچه ها آواز نخونم که نترسن.
یاد گرفتم روی جدول بغل بزرگراه راه برم و نیفتم تو جوب.
یاد گرفتم به کارتن خوابهای روی پل بگم داداش و باهاشون چای بخورم و بشینیم حرف بزنیم تا صبح، که سیاهی شب به چشم نیاد.
یاد گرفتم تنهایی برقصم، بی آهنگ.
یاد گرفتم هروقت دلم واسه بابام تنگ میشه به خورشید نگاه کنم، اونقدر که چشمام بسوزه و آب بیاد ازشون.
یاد گرفتم هروقت دلم واسش تنگ میشه، زیر لب بگم ، بسه حتی یادت واسه همه دردها، حضرت مرهم.
همه چی رو یاد گرفتم دکتر. بزرگ شدم آخر عمری ، بی خود نگرانی. هروقت دیدی وایسادم لب پنجره، فکر نکنی میخوام بپرم پایین، نه بابا. چیه همش این فکر مرگ و میر افتاده تو سر همه؟
نه. می خوام فقط یادم نره پرنده ام. گنجیشکم. آدم اگه یادش بره گنجیشکه، شاید دیگه هیچ وقت نتونه پرواز کنه بره تا مریخ. تا دور.
تا آغوش اونی که دوستت داره ولی نیست.
تا آغوش اونی که دوستش داری ولی نیست.
تا آغوش اونی که نشد باشه.
تا آغوش اونی که سهمت نشد.
خوبم دکتر. اگه دیگه مدتیه هیچی نمیگم، نه که گفتن یادم رفته باشه، فقط ابر تو گلومه . زیاد که حرف بزنم ، تو دلم بارون میاد...
قرص بی ابری هم داری؟ بنویس.
یه قرص هم بنویس صبح که بیدار میشم دلتنگ نباشم.
از مردم نترسم.
جرات کنم یه بار دیگه تو آیینه نگاه کنم.
نگاه کنم به مردی که نتونست ، نشد ، نرسید ...
۲۰.۰k
۰۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.