P: ⁷
*پرش زمانی به جایی که میخوان برن*
«ویو رزی»
منتظر جین بودم که....دیدمش
Rosie: جیننن اینجاااا*کمی داد*
Jin:*اومد سمت رزی* سلامم کیوتچهههه
Rosie: سلامو زهرمارررر کدوم گوریی بودییی
Jin: عههه، ترافیک بود
Rosie: اوه باشه
Jin:زاستی تو چی میخاستی بهم بگی؟
Rosie: عا..خ.خب توهم میخاستی یه چیزی بهم بگی.
Jin: خب ارع...رزی همین پرونده گروه رابرت بود که تحقیق میکردیم..
Rosie: کدوم باند؟
Jin: باند گادفادر
Rosie: خ..خب؟
Jin: کیم.. کیم جیسو
Rosie: هوم؟
Jin: زن...زندست *استرس*
Rosie:*سریع زد زیر خنده*گمشووو بابا من خودم اونو کشتم چی میگی*قهقه*
Jin: شوخی نمیکنم*جدی*
Rosie: امکان نداره! ج..جین!
Jin: متاسفم رزی!
Rosie: من..من به تو اعتماد کردم! باید تحویلش بدیم! هرچه سریع تر*عصبی*
Jin: نه نه ببین رزی تو مهربون بودی درسته؟ پس بزار زندع بمونه!
Rosie: تو شوخیت گرفتههه؟ اون یهه مافیاستت یهه خلافکااارررر جیننن چرا هیچی نمیفهمییی؟؟
Jin: ولیی من دوستششش دارممم*داد*
Rosie: عشقووو بزااررر کنارررر جین به کارت بچسببب*داد*
Jin: اینن کار ف.اکی به چه درد من میخوره هاااا*عربده*
Rosie: جینن بس کننن میدونی که با این کارت چیمیشع؟
Jin: من از کارم استعفا دادم*سرد و خونسرد*
Rosie:*با ناباوری نگاهش کرد* تو چه غلطی کردی؟
Jin: از...کارم...استعفا...دادم*بخش بخش گفت*
Rosie: فکر نمیکردم همچین ادمی باشی*بغض*
Jin: دیدی که هستم*سرد*
Rosie: باشه! *میخاست بره*
Jin: *با کلافگی*ببخشید ببخشید قشنگم بخدا میدونی که چه فشاری رومه
Rosie: هه! بخاطر هچیی سرم داد زدی
Jin: ببخشید دیگهه*لپشو کشید*
Rosie: بروو اونور
Jin: باز خر شد*پوکر*
Rosie: خر عمتهه
Jin: خالتهه
Rosie: چیییی جدتههه
Jin: باشه باشه*خنده*حرفت چیبود میخاستی بگی؟
Rosie: اعصبانی نمیشی؟
Jin: مگه چیشده؟
Rosie: قضیه منم مثل تو*بغض*
Jin: هی هی یعنی چی یعنی توهم از کارت استفعا دادی؟
Rosie*سر تکون داد*
Jin: چراااا*تعجب*
Rosie: به خاطر ازدواج سوری، من با...رئیس باند گادفادر ازدواج کردم
Jin: شوخی میکن-
Rosie: به نظرت دارم شوخی میکنم جین؟
Jin: ن..نه
💓حالمخرابه به خاطر همین دیر شدد💓
حمایت یادتون نرهه😍🧸
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.