P: ⁸
Rosie: به نظرت شوخی میکنم جین؟
Jin: ن..نه
Rosie:*بغض*باید چیکارکنم
Jin: هی هی تو منو داری! تا هندسام جین رو داری غم نداری*با اعتماد به نفس رو مبل نشست*
Rosie:*خندید*البته البته
Jin: هی رزی
Rosie: هوم؟
Jin: تک تیرانداز باند گادفادر میخاد ببینت
Rosie: کیم جیسو؟
Jin: درسته
Rosie: چرا؟
Jin*جدی شد*باید ببیننت سریع حاضر شو!
Rosie: ا..الانن؟؟؟
Jin: نه پههههه پاشوووو
Rosie: هوفففف، من حاضرم کهه
Jin: پایین منتظرم*لپشو کشید*
Rosie:* خندع ای کرد و دنبال جین راه افتاد*
*تو ماشین*
Jin: سرد نباش اوکی؟*داره رانندگی میکنه*
Rosie: سعی میکنم
*رسیدن*
Jin: پیاده شو
Rosie: هوم
*پیاده شدن*
Rosie: اینجاست؟
Jin: اره سرد نباشیا
Rosie:اوکی بابا
*وارد خونه شدن*
Jin: جیسویااااا
Jisoo: اوه جین برگشت_*رزی ودید*
Jin: یادت میاد؟
Jisoo: چرا باید قاتلم یادم برع؟*پوزخنده*
Rosie:*نزدیکش شد*حالا ک زنده ای کاری نکن ک_
Jin: رزی!
Rosie:*در گوشش گفت*که قاتل دومت شم!*با پوزخنده رفت پیش جین*
Jisoo: چرا اینو اوردی پیش منن؟
Jin:*قضیه رو تعریف کرد*
Jisoo:*کمی شوک*پس تو همسر رئیس باند گادفادری؟
Rosie: اهوم
Jisoo: تا جایی که میدونم هنوز بچه ای
Rosie: نخیر من_
Jisoo: من ۲۷سالمه و تو؟
Rosie: بزار حرفمو بزنممم من ۲۰سالمع
*بچها سن ها یادم نمیاد سن جیسو۲۷.سن تهیونگ۲۸.سن لیسا۲۵.سن یونگی۲۸.سن جونگکوک۲۵.سن رزی هم ۲٠*
Jisoo: اخی کوچولو
Rosie:*پوکر*
Jin: بسه بسه باید باهم صلح کنین!
J_R: چییییی
*J_Rهمون جیسو و رزی هستن*
Jin: زهرمار زوددد
Jisoo: حالا که میبینم به درد دوستی میخوری نع؟
Rosie: ازم متنفر نیستی؟
Jisoo: بودم... ولی الان نچ
Rosie: اهوم
*همو با تردید بغل کردن*
Jin: اه اه چندشششش
Rosie: خفههه
Jisoo: بیتربیت
*وسه تایی باهم خندیدن*
انچه خواهید خواند؛
_باید به جونگکوک بگیم
_موفق میشم؟
_باید عاشق خودت کنیش
_باید فرار کنیم!
_همشون سالمن ولی رزی....
_یونگی!
_من دوستتت دارممممم
_هم اکنون اخبار کره گزارش ناپدید شدن کیم سوکجین و پارک رزان رو داد!
ادامه دارد.....
🟥بچها کوک رو به لیسابرسونم یا رزی؟ تو کامنتا بگین کلافه شدممم🟥
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.