میگفت
میگفت
موقع خدافظی، با چشم پر از اشک خیره خیره نگاه میکرده چشمای معشوقهشو با همون حال بهش گفته که «بعد من نذار کسی بیاد توو زندگیت..» اونم بغض کرده و گفته خب!
میگفت عاشقم بوده میدونم حالا حالاها تنهاست، کسی توو زندگیش نمیاد..
با عشق تمام داشت برام تعریف میکرد من هم تایید میکردم.. هرچی خواستم بهش بگم «تعریف اون از تنهایی با تعریفی که تو داری متفاوته» نشد که بگم. هرچی اومدم بگم همون روز که تو باهاش خدافظی کردی عصرش توو کافه دو تا خیابون پایینتر با دوست قدیمیش قرار داشته، نشد که بگم! هرچی اومدم بگم مهمونیه فلانی دعوته و قراره با پارتنر جدیدش بره نشد که بگم!...
یعنی در واقع دلم نیومد که بگم.. گذاشتم که عاشق بمونه که دلش سبز بمونه که خوشبین باشه به دوست داشتن آدما، نخواستم بفهمونم بهش چی خوبه چی بد نخواستم بفهمونم بهش سبک زندگی آدما فرق داره تعریفاشونم از اصول و حاشیهها هم فرق داره.. نخواستم غم بیشتر دچار دلش کنم. هیچی نگفتم داشتم منفجر میشدم اما لبخند زدم و فقط اینبار تنها کاری که کردم وقتی سیگار بهم تعارف کرد دیگه دستشو رد نکردم...
پ ♧ ن
نه!
همیشه جنگیدن خوب نیست!
من همیشه جنگیدم تا یه چیزایی رو
عوض کنم...اما این روزا فهمیدم که برای
بعضی آدمای قدر نشناس نباید جنگید...!
فهمیدم برای اثبات دوست داشتن نباید جنگید! برای به دست آوردن دل آدما نباید جنگید...
این روزا نسخه فاصله گرفتن رو میپیچم از آدمایی که زیاد دروغ میگن
فاصله میگیرم از آدمایی که دغدغه میسازن، فاصله میگیرم از آدمایی که حرمت نگه نمیدارن، فاصله میگیرم...
با حقارت بعضی آدما و دلاشون نباید جنگید!
باید نادیدشون گرفت و گذشت و بخشیدشون نه برای این که مستحق بخششن، برای این که من مستحق آرامشم...
موقع خدافظی، با چشم پر از اشک خیره خیره نگاه میکرده چشمای معشوقهشو با همون حال بهش گفته که «بعد من نذار کسی بیاد توو زندگیت..» اونم بغض کرده و گفته خب!
میگفت عاشقم بوده میدونم حالا حالاها تنهاست، کسی توو زندگیش نمیاد..
با عشق تمام داشت برام تعریف میکرد من هم تایید میکردم.. هرچی خواستم بهش بگم «تعریف اون از تنهایی با تعریفی که تو داری متفاوته» نشد که بگم. هرچی اومدم بگم همون روز که تو باهاش خدافظی کردی عصرش توو کافه دو تا خیابون پایینتر با دوست قدیمیش قرار داشته، نشد که بگم! هرچی اومدم بگم مهمونیه فلانی دعوته و قراره با پارتنر جدیدش بره نشد که بگم!...
یعنی در واقع دلم نیومد که بگم.. گذاشتم که عاشق بمونه که دلش سبز بمونه که خوشبین باشه به دوست داشتن آدما، نخواستم بفهمونم بهش چی خوبه چی بد نخواستم بفهمونم بهش سبک زندگی آدما فرق داره تعریفاشونم از اصول و حاشیهها هم فرق داره.. نخواستم غم بیشتر دچار دلش کنم. هیچی نگفتم داشتم منفجر میشدم اما لبخند زدم و فقط اینبار تنها کاری که کردم وقتی سیگار بهم تعارف کرد دیگه دستشو رد نکردم...
پ ♧ ن
نه!
همیشه جنگیدن خوب نیست!
من همیشه جنگیدم تا یه چیزایی رو
عوض کنم...اما این روزا فهمیدم که برای
بعضی آدمای قدر نشناس نباید جنگید...!
فهمیدم برای اثبات دوست داشتن نباید جنگید! برای به دست آوردن دل آدما نباید جنگید...
این روزا نسخه فاصله گرفتن رو میپیچم از آدمایی که زیاد دروغ میگن
فاصله میگیرم از آدمایی که دغدغه میسازن، فاصله میگیرم از آدمایی که حرمت نگه نمیدارن، فاصله میگیرم...
با حقارت بعضی آدما و دلاشون نباید جنگید!
باید نادیدشون گرفت و گذشت و بخشیدشون نه برای این که مستحق بخششن، برای این که من مستحق آرامشم...
۴.۲k
۳۰ تیر ۱۴۰۳