عشق...؟ p2
عشق...؟ p2
از زبان ات
با صدای زنگ گوشیم از خواب پا شدم منیجرم داش زنگ میزد (منیجر ات دختره)
+چیه اونی
"ات ی خبر خیلی خوب دارم برات
+اع چ خبری
" قراره ب مدت ۱ماه بری تعطیلات اونم با عضای بی تی اس تی اکس تی بلک پینگ مامامو و....... قزاره با تور ببرنتون اونم ی ماه فردا حرکت میکنین
+جانم، ولی من ی عالمه کار دارم
"همشونو به تخیر انداختیم
+هوم اوک باشه امروز چ کاری دارم
" فقط قراره یکم رقص تمرین کنی همین
+اوک باشه عصر میام کمپانی تمرین میکنم
"باشه خدافظ
+اووو بای
گوشیمو گذلشتم کنار رفتم ب ادامه خابم
از زبان کوکی
قرار شد برای ۱ماه بریم استراحت اونم با توری ک نصف ایدلای کره قراره بیاد بهم گفتن اتم قراره بیاد راستش فکر کنم بهش خوشنگزره یا احساس غریبی کنه چون اصلا هم سنو سالی نداره ک باهاش دوست شه پس منم تموم سیمو میکنم ک احساس راحتی بهش بدم و دوست صمیمیش شم ی بار از نامجون شنیدم میگفت اصلا دوستی نداره ولی واقعاچرا؟
ویو عصر از زبان ات
ی شلوار بگ ورزشی با ی تیشرت پوشیدم میکاپ نکردم موهامو دم اسبی بستم و راه افتادم سمت کمپانی رسیدم رفتم اتاق تمرین و مشغول تمرین بودم نیم ساعت گذشته بود ک متوجه نگاه های سنگین یکی رو خودم شدم
برگشتم دیدم جونکوک بد جوری نگام میکنه ک با دیدن من ک دید دارم نگاش میکنم زود خودشو جمع کرد و سلام داد
_سلام
+سلام😐
+چیزی میخواین
_هان چی،، نه خب چیزه اومدم یکم تمرین کنم ک دیدم شما دارین تمرین میکنین بعد نمیدونم چی شد داشتم نگاتون میکردم
+اوم ک اینطور اگه میخواین بیاین باهم تمرین کنیم
_اوم.اوکی
+خب چی کار کنیم
_رقص اهنگ...... بلدی
+اره
_پس بیا باهم همونو بریم
+باش
چند میم بعد
باهم کلی رقصیدیم داشتیم همینجوری می رقصیدیم ک یهو پام پیچ خورد افتادم زمین کوک زود نشست رو زمین و با حالت فوق نگران گفت
_خوبی چت شده صدمه دیدی
+پام پیچ خورد
_صب کن
شلوارمو یکم داد بالا و مچ پامو گرفت و اروم با انگشتاش ماساژ داده و گفت
_خوبی پات زیاد درد نمیکنه
منی ک تموم مدت به زور خندمو گرفته بودم یهو ترکیدم
+🤣🤣🤣🤣🤣وایییییی قح قح قح وای چ کیوت شدیییی خداااا قیافتو وایییی🤣🤣🤣🤣🤣🤣
_چرااااا میخندیییی
+اخه قیافت وقتی نگران میشه خیلی کیوت میشه و اینکه نگران نباش خوبم
پا شدم ک با کله رفتم زمین
_وای چی شد
+فک نکنم بتونم راه برم
_پس ک خوبی
اومد جلو از زیر پام گرفت و براید استایل بغلم کرد و برای نیوفتادنم دستامو دور گردنش حلقه کردم ک یهو چشم تو چشم شدیم فاصله لبامون خیلی کم بود همینجوری تو چشماش نگاه میکردم ک یهو کوک نگاه کرد به لبام ک نگامو ازش گرفتم ک حرکت کرد و داشت میبرد منو به بهداری کمپانی ک هوسوک جیمین و تهیونگ یهو جلومون زاهر شدن ک با دیدن ما تو اون حالت تعجب کردن ک بعد دیدم بزور جلو خندشونو گرفتن ک هوپی گفت
هوپی: جررررر( اروم) میگم اینجا چ خبر
ته:اره دقیقن چی شده شما اینجوری به به
جیمین: احیانن ***** نمیخواین( منزورش کا ن اره همون)
_ یا جیمین یکم ادب داشته باش تو اتاق تمرین پای ات پیچ خورد نتونست تکون بخوره دارم میبرمش بهداری
پسرا:اهاااااااا باش برید
پسرا: انشاالله ک چیز جدی نیست ات
پسرا رفتن
کوکم منو برد بهداری نگاه کردن گفتن چیز خواصی نیست
ویو شب
تو خونه بودم ک پا شدم وسایلامو برای ۱ماه تعطیلات برداشتم و چمدونمو اماده کردم گذاشتم گوشه اتاقم و دیگه رفتم کپید
از زبان ات
با صدای زنگ گوشیم از خواب پا شدم منیجرم داش زنگ میزد (منیجر ات دختره)
+چیه اونی
"ات ی خبر خیلی خوب دارم برات
+اع چ خبری
" قراره ب مدت ۱ماه بری تعطیلات اونم با عضای بی تی اس تی اکس تی بلک پینگ مامامو و....... قزاره با تور ببرنتون اونم ی ماه فردا حرکت میکنین
+جانم، ولی من ی عالمه کار دارم
"همشونو به تخیر انداختیم
+هوم اوک باشه امروز چ کاری دارم
" فقط قراره یکم رقص تمرین کنی همین
+اوک باشه عصر میام کمپانی تمرین میکنم
"باشه خدافظ
+اووو بای
گوشیمو گذلشتم کنار رفتم ب ادامه خابم
از زبان کوکی
قرار شد برای ۱ماه بریم استراحت اونم با توری ک نصف ایدلای کره قراره بیاد بهم گفتن اتم قراره بیاد راستش فکر کنم بهش خوشنگزره یا احساس غریبی کنه چون اصلا هم سنو سالی نداره ک باهاش دوست شه پس منم تموم سیمو میکنم ک احساس راحتی بهش بدم و دوست صمیمیش شم ی بار از نامجون شنیدم میگفت اصلا دوستی نداره ولی واقعاچرا؟
ویو عصر از زبان ات
ی شلوار بگ ورزشی با ی تیشرت پوشیدم میکاپ نکردم موهامو دم اسبی بستم و راه افتادم سمت کمپانی رسیدم رفتم اتاق تمرین و مشغول تمرین بودم نیم ساعت گذشته بود ک متوجه نگاه های سنگین یکی رو خودم شدم
برگشتم دیدم جونکوک بد جوری نگام میکنه ک با دیدن من ک دید دارم نگاش میکنم زود خودشو جمع کرد و سلام داد
_سلام
+سلام😐
+چیزی میخواین
_هان چی،، نه خب چیزه اومدم یکم تمرین کنم ک دیدم شما دارین تمرین میکنین بعد نمیدونم چی شد داشتم نگاتون میکردم
+اوم ک اینطور اگه میخواین بیاین باهم تمرین کنیم
_اوم.اوکی
+خب چی کار کنیم
_رقص اهنگ...... بلدی
+اره
_پس بیا باهم همونو بریم
+باش
چند میم بعد
باهم کلی رقصیدیم داشتیم همینجوری می رقصیدیم ک یهو پام پیچ خورد افتادم زمین کوک زود نشست رو زمین و با حالت فوق نگران گفت
_خوبی چت شده صدمه دیدی
+پام پیچ خورد
_صب کن
شلوارمو یکم داد بالا و مچ پامو گرفت و اروم با انگشتاش ماساژ داده و گفت
_خوبی پات زیاد درد نمیکنه
منی ک تموم مدت به زور خندمو گرفته بودم یهو ترکیدم
+🤣🤣🤣🤣🤣وایییییی قح قح قح وای چ کیوت شدیییی خداااا قیافتو وایییی🤣🤣🤣🤣🤣🤣
_چرااااا میخندیییی
+اخه قیافت وقتی نگران میشه خیلی کیوت میشه و اینکه نگران نباش خوبم
پا شدم ک با کله رفتم زمین
_وای چی شد
+فک نکنم بتونم راه برم
_پس ک خوبی
اومد جلو از زیر پام گرفت و براید استایل بغلم کرد و برای نیوفتادنم دستامو دور گردنش حلقه کردم ک یهو چشم تو چشم شدیم فاصله لبامون خیلی کم بود همینجوری تو چشماش نگاه میکردم ک یهو کوک نگاه کرد به لبام ک نگامو ازش گرفتم ک حرکت کرد و داشت میبرد منو به بهداری کمپانی ک هوسوک جیمین و تهیونگ یهو جلومون زاهر شدن ک با دیدن ما تو اون حالت تعجب کردن ک بعد دیدم بزور جلو خندشونو گرفتن ک هوپی گفت
هوپی: جررررر( اروم) میگم اینجا چ خبر
ته:اره دقیقن چی شده شما اینجوری به به
جیمین: احیانن ***** نمیخواین( منزورش کا ن اره همون)
_ یا جیمین یکم ادب داشته باش تو اتاق تمرین پای ات پیچ خورد نتونست تکون بخوره دارم میبرمش بهداری
پسرا:اهاااااااا باش برید
پسرا: انشاالله ک چیز جدی نیست ات
پسرا رفتن
کوکم منو برد بهداری نگاه کردن گفتن چیز خواصی نیست
ویو شب
تو خونه بودم ک پا شدم وسایلامو برای ۱ماه تعطیلات برداشتم و چمدونمو اماده کردم گذاشتم گوشه اتاقم و دیگه رفتم کپید
۱۹.۶k
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.