رمان رویای من
رمان رویای من
فصل دوم
پارت ۵۵
ارسلان: صورتش و گرفتم تو دستم گونشو با انگشت شستم ناز کردم فدای دختر کوچولوم بشم آخه چرا گریه کردی قربون چشات برم
دیانا: خوب نگرانت بود گفتم خدایی نکرده خدایی نکرده رفتی بیرون یه چیزی شده اونم تو شمال
ارسلان: بغلش کردم حس کردم قلبش داره تند تند میزنه کف دستمو گذاشتم رو جای قلبش فهمیدم چقدر نگرانم شدی
دیانا:🥺
ارسلان: الهی بمیرم برای قلبت
دیانا: بوسه ای رو گونش زدم
ارسلان: دستمو گذاشتم رو کمرش و به خودم نزدیکش کردم سرشو بوسیدم
فصل دوم
پارت ۵۵
ارسلان: صورتش و گرفتم تو دستم گونشو با انگشت شستم ناز کردم فدای دختر کوچولوم بشم آخه چرا گریه کردی قربون چشات برم
دیانا: خوب نگرانت بود گفتم خدایی نکرده خدایی نکرده رفتی بیرون یه چیزی شده اونم تو شمال
ارسلان: بغلش کردم حس کردم قلبش داره تند تند میزنه کف دستمو گذاشتم رو جای قلبش فهمیدم چقدر نگرانم شدی
دیانا:🥺
ارسلان: الهی بمیرم برای قلبت
دیانا: بوسه ای رو گونش زدم
ارسلان: دستمو گذاشتم رو کمرش و به خودم نزدیکش کردم سرشو بوسیدم
- ۵.۴k
- ۰۲ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط