رمان رویای من
رمان رویای من
فصل دوم
پارت ۵۷
ارسلان: اوکی دیانا میز و آماده کرد باهم نشسته بودیم صبحونه میخوردیم که گوشی دیانا زنگ خورد
دیانا: میز و آماده کردم هر چیزی که میخواستیم و رو میز گذاشتم داشتیم صبحونه میخوردیم که گوشیم زنگ خورد عه آرزو ( دوست خیلی قدیمی دیانا که یه مدت هست که به خاطر تحصیل به خارج از کشور سفر کرده و گه گداری به دیانا زنگ میزنه)جواب دادم الو سلام چه خبر
ارزو: سلام عروس خانم حال شما
دیانا: قربون برم چه خبر
ارسلان: آروم گفتم کیه
دیانا: گوشی و از کنار گوشم فاصله دادم و آروم گفتم دوستمه
ارسلان: آروم گفتم اوکی
ارزو:هیچی سلامتی خبرا که دست شماست عروس خانم عروسی کردی و به من نگفتی
فصل دوم
پارت ۵۷
ارسلان: اوکی دیانا میز و آماده کرد باهم نشسته بودیم صبحونه میخوردیم که گوشی دیانا زنگ خورد
دیانا: میز و آماده کردم هر چیزی که میخواستیم و رو میز گذاشتم داشتیم صبحونه میخوردیم که گوشیم زنگ خورد عه آرزو ( دوست خیلی قدیمی دیانا که یه مدت هست که به خاطر تحصیل به خارج از کشور سفر کرده و گه گداری به دیانا زنگ میزنه)جواب دادم الو سلام چه خبر
ارزو: سلام عروس خانم حال شما
دیانا: قربون برم چه خبر
ارسلان: آروم گفتم کیه
دیانا: گوشی و از کنار گوشم فاصله دادم و آروم گفتم دوستمه
ارسلان: آروم گفتم اوکی
ارزو:هیچی سلامتی خبرا که دست شماست عروس خانم عروسی کردی و به من نگفتی
- ۴.۶k
- ۰۲ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط