Lie part : 20
Yuri
برگشتیم تو کلاس که دیدم یونهی نوتلا دستشه
یوری : نونا عشقم یونهی چند ماه از ارت بزرگتره
یونهی : نمیدم
یوری : غلط کردی یکم ببین تو رو خدا
یونهی : نمیدم
یوری : باید بدی
جونگمین و نامجون داشتن به این کارهامون میخندیدن
جونگمین : وای بس کنید شما دیگه بزرگ شدید خجالت بکشید
نامجون : آخه واسه یه نوتلا
خواستم از دستش بگیرم که فرار کرد افتادم دنبالش و کل کلاس رو داشتم دنبالش میکردم
یوری : بدش به من
یونهی : نمیدم
کل کلاس داشتن به رفتارهای بچگانه ما میخندیدن که یه لحظه چشمم به ویلیام افتاد که داست با لبخند به من نگاه میکرد حواسم پرت شد که با کله خوردم به یه نفرو پخش زمین شدم و اون هم افتاد روم چشمام رو باز کردم و بله باز جونگ کوک چرا من همش به این میخورم چند لحظه به هم خیره شدیم که با کشیده شدن جونگ کوک به خودم اومدم ویلیام داشت جونگکوک رو میزد که اون بلند شد و نشست رو شکم ویلیام و شروع کرد به مشت زدن و از همه بیشتر جیغ های جسی رو مخم بودم
جونگ کوک رو کشیدم
یوری : بس کنید
ویلیام : یوری دیگه به این نزدیک نمیشی
یوری : به تو چه ها به تو چه
جونگکوک : شما کی باشی بچه سوسول
ویلیام : شما کی باشی که نزدیک دوست دختر من میشی جونگ کوک ببین دوست پسر غیرتی من هیچ علاقه ای به
نزدیک شدن به دوست دختر تو ندارم
یوری: من شما رو نمیشناسم آقای ویلیام جونز و جونگ کوک رو کنار زدم و رفتم سر جام نشستم
جونگکوک : هه گمشو
با اومدن استاد همه رفتن سر جاهاشون کلاس تموم شد همه بچه ها بلند شدن منم کولم رو برداشتم و خواستم با بچه ها بریم بیرون که با صدای جسی متوقف شدیم
جسی : هی بچه ها یه لحظه صبر کنید باز چه مرگشه
جسی : بچه ها فردا تولدمه و میخوام جشن بگیرم و همتون دعوتین همه بچه ها جیغ کشیدن
یوری : اہ کی حوصله داره بابا بیاین بریم گفتم ببین چی میخواد بگه
یونهی : وای من دوست دارم برم بعد از
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامت بزارید فالو کنید حمایت یادتون نره
برگشتیم تو کلاس که دیدم یونهی نوتلا دستشه
یوری : نونا عشقم یونهی چند ماه از ارت بزرگتره
یونهی : نمیدم
یوری : غلط کردی یکم ببین تو رو خدا
یونهی : نمیدم
یوری : باید بدی
جونگمین و نامجون داشتن به این کارهامون میخندیدن
جونگمین : وای بس کنید شما دیگه بزرگ شدید خجالت بکشید
نامجون : آخه واسه یه نوتلا
خواستم از دستش بگیرم که فرار کرد افتادم دنبالش و کل کلاس رو داشتم دنبالش میکردم
یوری : بدش به من
یونهی : نمیدم
کل کلاس داشتن به رفتارهای بچگانه ما میخندیدن که یه لحظه چشمم به ویلیام افتاد که داست با لبخند به من نگاه میکرد حواسم پرت شد که با کله خوردم به یه نفرو پخش زمین شدم و اون هم افتاد روم چشمام رو باز کردم و بله باز جونگ کوک چرا من همش به این میخورم چند لحظه به هم خیره شدیم که با کشیده شدن جونگ کوک به خودم اومدم ویلیام داشت جونگکوک رو میزد که اون بلند شد و نشست رو شکم ویلیام و شروع کرد به مشت زدن و از همه بیشتر جیغ های جسی رو مخم بودم
جونگ کوک رو کشیدم
یوری : بس کنید
ویلیام : یوری دیگه به این نزدیک نمیشی
یوری : به تو چه ها به تو چه
جونگکوک : شما کی باشی بچه سوسول
ویلیام : شما کی باشی که نزدیک دوست دختر من میشی جونگ کوک ببین دوست پسر غیرتی من هیچ علاقه ای به
نزدیک شدن به دوست دختر تو ندارم
یوری: من شما رو نمیشناسم آقای ویلیام جونز و جونگ کوک رو کنار زدم و رفتم سر جام نشستم
جونگکوک : هه گمشو
با اومدن استاد همه رفتن سر جاهاشون کلاس تموم شد همه بچه ها بلند شدن منم کولم رو برداشتم و خواستم با بچه ها بریم بیرون که با صدای جسی متوقف شدیم
جسی : هی بچه ها یه لحظه صبر کنید باز چه مرگشه
جسی : بچه ها فردا تولدمه و میخوام جشن بگیرم و همتون دعوتین همه بچه ها جیغ کشیدن
یوری : اہ کی حوصله داره بابا بیاین بریم گفتم ببین چی میخواد بگه
یونهی : وای من دوست دارم برم بعد از
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامت بزارید فالو کنید حمایت یادتون نره
۹.۵k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.