تازگیا معلم و مربی ی مهد کودک شده بودی ک رییسش کیم سوکجین
تازگیا معلم و مربی ی مهد کودک شده بودی ک رییسش کیم سوکجین بود
اون مرد دل همه رو میبرد و بهشون برنمیگردوند و خیلی خیلی با ملایمت با همه رفتار میکرد ک این قضیه رو سخت تر میکرد
با ی استرس خاصی در اتاقشو زدی کاملا از خست به اون با خبر بودی و میدونستی دوسش داری امروز گفت ک بری اتاقش میترسیدی و استرس داشتی ولی چرا ؟
جین : خب من میخواستم باهاتون صحبت کنم خانم پارک
+ بله بفرمایید
جین : شما دوست پسر دارید ؟
نمیدونستی چی بگی ولی یهو پروندی : بله ..
بله بله دارم
*گیف* جین : اوه واقعا ؟
+ خب ...
جین : بله همین ممنون
+ اما ... اما من دوسپسر ندارم
جین : الان گفتید ک دارید
+ برای چی پرسیدید ؟
جین : شاید چون دلم میخواست یبار امتحان کنم جاش باشم ....
نظررر بدیید لطفاااا
اون مرد دل همه رو میبرد و بهشون برنمیگردوند و خیلی خیلی با ملایمت با همه رفتار میکرد ک این قضیه رو سخت تر میکرد
با ی استرس خاصی در اتاقشو زدی کاملا از خست به اون با خبر بودی و میدونستی دوسش داری امروز گفت ک بری اتاقش میترسیدی و استرس داشتی ولی چرا ؟
جین : خب من میخواستم باهاتون صحبت کنم خانم پارک
+ بله بفرمایید
جین : شما دوست پسر دارید ؟
نمیدونستی چی بگی ولی یهو پروندی : بله ..
بله بله دارم
*گیف* جین : اوه واقعا ؟
+ خب ...
جین : بله همین ممنون
+ اما ... اما من دوسپسر ندارم
جین : الان گفتید ک دارید
+ برای چی پرسیدید ؟
جین : شاید چون دلم میخواست یبار امتحان کنم جاش باشم ....
نظررر بدیید لطفاااا
۱۴.۶k
۲۵ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.