فصل دو من هفت تا ددی دارم
#part_75
_ویتامین
مشکوک نگاهم کرد و پرسید : چیه.؟!
_من خوابم میاد
هوپ: خوب
_من میخوابم منو ببرین گنا دارم دیشب نخوابیدم
ته: وزن یه فیلو داری کسی قبولت نمیکنه
_نامجوووناااا
با خنده نگاهم کرد که چال گونش معلوم شد و دلم خواست گازشون بگیرم اما جلو خودمو گرفتم و منتظر نگاهش کردم
نامجون: باشه بخواب
_تنکیو
از روی هوپ پاشدم و روی کاناپه کناری ولو شدم به شدت خوابم میومد و قلبمم درد میکرد
فقط چند دقیقه طول کشید تا تقریبا بیهوش بشم
* هانا .*
با لبخند به ماروینی که در عرض چند دقیقه خوابیده بود و دهانش باز افتاده بود نگاه کردم
جیمین و جین با استفاده از فرصت کلی ازش عکس گرفته بودن تا بعدا ازش باج بگیرن
شوگا: خوبه دیگه توی خونه احساس تنهایی نمیکنم
#anil نویسنده
@dady_2021
_ویتامین
مشکوک نگاهم کرد و پرسید : چیه.؟!
_من خوابم میاد
هوپ: خوب
_من میخوابم منو ببرین گنا دارم دیشب نخوابیدم
ته: وزن یه فیلو داری کسی قبولت نمیکنه
_نامجوووناااا
با خنده نگاهم کرد که چال گونش معلوم شد و دلم خواست گازشون بگیرم اما جلو خودمو گرفتم و منتظر نگاهش کردم
نامجون: باشه بخواب
_تنکیو
از روی هوپ پاشدم و روی کاناپه کناری ولو شدم به شدت خوابم میومد و قلبمم درد میکرد
فقط چند دقیقه طول کشید تا تقریبا بیهوش بشم
* هانا .*
با لبخند به ماروینی که در عرض چند دقیقه خوابیده بود و دهانش باز افتاده بود نگاه کردم
جیمین و جین با استفاده از فرصت کلی ازش عکس گرفته بودن تا بعدا ازش باج بگیرن
شوگا: خوبه دیگه توی خونه احساس تنهایی نمیکنم
#anil نویسنده
@dady_2021
۱۷.۰k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.