عشق-یهویی💙💜
#عشق-یهویی💙💜
پارت۲
کمی صبر کردیم
چند دقیقه بعد متین و ارسلان اومدن
ارسلان: سلام
متین: سلام
دیانا: سلام
نیکا: سلام
چند دقیقه بعد بچه ها همه اومدن
(بچه ها من سلام بچه ها رو نمیگم خدتون تصور کنید سلام کردن😐😜)
با بچه ها رفتیم سمت پارک
رفتیم اونجا کلی ویدیو گرفتیم
بعد نشستیم رو چمن ها
نیکا: اوفففف حوصلم سر رفته
دیانا: برو سرسره بازی کن حوصلت سرجاش میاد
نیکا: 😒
دیانا: واسه من قیافه نگیرا😤
نیکا: باشه
دیانا: بچه ها نیکا راس میگه حوصلمون سر رفت
اتوسا: بیاید جرعت و حقیقت بازی کنیم
همه بچه ها قبول کردن اتوسا یه بطری اب گذاشت
اتوسا چرخوند افتاد به من و نیکا
دیانا: نیکا خانم ج یا ح
نیکا: ج
دیانا: خب ۱۰۰تومن بزن به کارتم
نیکا: جانممممممممم؟
دیانا: همین که گفتم
نیکا: باشه حالا تو خونه با گوشی میریزم تو کارتت
دیانا: افرین
اتوسا باز بطری رو چرخوند
افتاد روی ارسلان و......
پچه ها سلام من امروز نت واسم وصل شد چون نت نداستم امروزم زود کات کردم چون واسه فردا هم
میخوام داستان رو هیجانی و عاشقانه و ترسناک کنمممممممممممم
باییییییییی❤💙💜
پارت۲
کمی صبر کردیم
چند دقیقه بعد متین و ارسلان اومدن
ارسلان: سلام
متین: سلام
دیانا: سلام
نیکا: سلام
چند دقیقه بعد بچه ها همه اومدن
(بچه ها من سلام بچه ها رو نمیگم خدتون تصور کنید سلام کردن😐😜)
با بچه ها رفتیم سمت پارک
رفتیم اونجا کلی ویدیو گرفتیم
بعد نشستیم رو چمن ها
نیکا: اوفففف حوصلم سر رفته
دیانا: برو سرسره بازی کن حوصلت سرجاش میاد
نیکا: 😒
دیانا: واسه من قیافه نگیرا😤
نیکا: باشه
دیانا: بچه ها نیکا راس میگه حوصلمون سر رفت
اتوسا: بیاید جرعت و حقیقت بازی کنیم
همه بچه ها قبول کردن اتوسا یه بطری اب گذاشت
اتوسا چرخوند افتاد به من و نیکا
دیانا: نیکا خانم ج یا ح
نیکا: ج
دیانا: خب ۱۰۰تومن بزن به کارتم
نیکا: جانممممممممم؟
دیانا: همین که گفتم
نیکا: باشه حالا تو خونه با گوشی میریزم تو کارتت
دیانا: افرین
اتوسا باز بطری رو چرخوند
افتاد روی ارسلان و......
پچه ها سلام من امروز نت واسم وصل شد چون نت نداستم امروزم زود کات کردم چون واسه فردا هم
میخوام داستان رو هیجانی و عاشقانه و ترسناک کنمممممممممممم
باییییییییی❤💙💜
۵۷.۳k
۰۶ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.