وقتی ازت متنفر بود
وقتی ازت متنفر بود
پارت بیست و ششم
ویو بورام
کوک:چی میشد ازش جدا نمیشدی
+....
+کوک دوباره شروع نکن
@مگه دروغ میگم ؟!
+میدونم میتونستم ببخشمش ولی کارهایی که باهام کرده رو نمیتونم فراموش کنم
@ولی بازم دوسش داری
+این یه دروغه دوسش داشتم دیگه نمی خوامش
@پس چرا شمارشو گرفتی چرا میخوای فردا باهاش قرار بزاری ...چرا وقتی یکی رو دوست نداری اینجوری با احساساتش بازی میکنیی (آخرش رو با داد گفت)
+من با احساسات اون بازی نمیکنممم(داد آروم)
+اون خودش اینجوری خواست خودش باعث تمام اتفاقات شد
@ تو اینجوری نبودی بورام ...تو عوض شدی
+من خوابم میاد بهتره برم بخوابم
@من امشب تو حال میخوابم
+باشه
رفتم بالا تو اتاق خوابیدم همیشه سر این موضوع ها با کوک یه بحث کوچیک داریم شاید حق با اون باشه ولی من نمیتونم تهیونگ رو ببخشم
اون اشتباه های زیادی کرده و یه عذرخواهی کوچیک هیچی رو حل نمیکنه
پرش زمانی به صبح
بعد از انجام دادن کار های لازم رفتم پایین کوک داشت صبحانه میخورد
+کوک
@....
+کوک ...ببخشید کوکی جونم
@بیا غذا بخور
رفتم با کوک غذا خوردم و یکم هم فیلن دیدیم
پرش زمانی به ساعت پنج
کوک منو با ماشین رسوند تهیونگ رو دیدم که روی صندلی نشسته خواستم پیاده بشم که
@بورام بهش فکر کنم تو دوسش نداری
+خداحافظ جونگکوکا
@کله شق
از ماشین پیاده شدم و سمت تهیونگ رفتم
+سلام آقای کیم
_هانا باهام راحت باش اینجوری بهتره
+باشه آقای کی...تهیونگ
_(خنده) تو مثل همسر من کیوتی
+همسرتون؟!
_اوهوم ...اون منو ماه پیش ترک کرد
+ترک کرد؟! چرا؟!حتما کار اشتباهی انجام دادید
_اره من اوایل دوسش نداشتم ازش متنفر بودم فکر میکردم اون یه دختره بی عرضه هست
ولی...
+ولی؟!
_اشتباه فکر میکردم اون نه تنها بی عرضه نیست بلکه خیلی صبوره دقیقا از نظر قیافه و اخلاق شبیه تو هست من خیلی اذیتش کردم
+درک میکنم
_من خیلی کتکش زدم هیچوقت فکر نمیکردم نبودنش آنقدر برام سخت باشه
+اگر اون طرف دیگه دوست نداشته باشه چی؟! اگر یکنفر دیگه رو دوست داشته باشه چی ؟!
_م،میمیرم فکر اینکه اون قراره با یکی دیگه بخنده یکی دیگه رو بغل کنه بوس کنه برام سخته ...من هیچوقت بغلش نکردم هیچوقت هم بوی تنش رو حس نکردم
+ :)
نمیدونم چرا ولی یکدفعه بغلش کردم تا جایی که تونستم اون عطر تلخ همیشگی بدنش رو وارد بینیم کردم
+متاسفم تهیونگ
_ :)
از بغلش اومدم بیرون
_ببینم تو ازدواج کردی؟!
+آره ولی یک ماهه ندیدمش
_چرا؟!
+باهم قهر کردیم
_قدرشو بدون ...چی میشد به حرف آجوما گوش میکردم
+چی؟!
_اون بهم گفت خیلی زود دیر میشه اما من اهمیت ندادم و ترکش کردم
به ساعت نگاه کردم ساعت هشت بود
+من دیگه باید برم خونه
_می رسونمت
+...
بقیه تو کامنت
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAEHYUNG#fake
پارت بیست و ششم
ویو بورام
کوک:چی میشد ازش جدا نمیشدی
+....
+کوک دوباره شروع نکن
@مگه دروغ میگم ؟!
+میدونم میتونستم ببخشمش ولی کارهایی که باهام کرده رو نمیتونم فراموش کنم
@ولی بازم دوسش داری
+این یه دروغه دوسش داشتم دیگه نمی خوامش
@پس چرا شمارشو گرفتی چرا میخوای فردا باهاش قرار بزاری ...چرا وقتی یکی رو دوست نداری اینجوری با احساساتش بازی میکنیی (آخرش رو با داد گفت)
+من با احساسات اون بازی نمیکنممم(داد آروم)
+اون خودش اینجوری خواست خودش باعث تمام اتفاقات شد
@ تو اینجوری نبودی بورام ...تو عوض شدی
+من خوابم میاد بهتره برم بخوابم
@من امشب تو حال میخوابم
+باشه
رفتم بالا تو اتاق خوابیدم همیشه سر این موضوع ها با کوک یه بحث کوچیک داریم شاید حق با اون باشه ولی من نمیتونم تهیونگ رو ببخشم
اون اشتباه های زیادی کرده و یه عذرخواهی کوچیک هیچی رو حل نمیکنه
پرش زمانی به صبح
بعد از انجام دادن کار های لازم رفتم پایین کوک داشت صبحانه میخورد
+کوک
@....
+کوک ...ببخشید کوکی جونم
@بیا غذا بخور
رفتم با کوک غذا خوردم و یکم هم فیلن دیدیم
پرش زمانی به ساعت پنج
کوک منو با ماشین رسوند تهیونگ رو دیدم که روی صندلی نشسته خواستم پیاده بشم که
@بورام بهش فکر کنم تو دوسش نداری
+خداحافظ جونگکوکا
@کله شق
از ماشین پیاده شدم و سمت تهیونگ رفتم
+سلام آقای کیم
_هانا باهام راحت باش اینجوری بهتره
+باشه آقای کی...تهیونگ
_(خنده) تو مثل همسر من کیوتی
+همسرتون؟!
_اوهوم ...اون منو ماه پیش ترک کرد
+ترک کرد؟! چرا؟!حتما کار اشتباهی انجام دادید
_اره من اوایل دوسش نداشتم ازش متنفر بودم فکر میکردم اون یه دختره بی عرضه هست
ولی...
+ولی؟!
_اشتباه فکر میکردم اون نه تنها بی عرضه نیست بلکه خیلی صبوره دقیقا از نظر قیافه و اخلاق شبیه تو هست من خیلی اذیتش کردم
+درک میکنم
_من خیلی کتکش زدم هیچوقت فکر نمیکردم نبودنش آنقدر برام سخت باشه
+اگر اون طرف دیگه دوست نداشته باشه چی؟! اگر یکنفر دیگه رو دوست داشته باشه چی ؟!
_م،میمیرم فکر اینکه اون قراره با یکی دیگه بخنده یکی دیگه رو بغل کنه بوس کنه برام سخته ...من هیچوقت بغلش نکردم هیچوقت هم بوی تنش رو حس نکردم
+ :)
نمیدونم چرا ولی یکدفعه بغلش کردم تا جایی که تونستم اون عطر تلخ همیشگی بدنش رو وارد بینیم کردم
+متاسفم تهیونگ
_ :)
از بغلش اومدم بیرون
_ببینم تو ازدواج کردی؟!
+آره ولی یک ماهه ندیدمش
_چرا؟!
+باهم قهر کردیم
_قدرشو بدون ...چی میشد به حرف آجوما گوش میکردم
+چی؟!
_اون بهم گفت خیلی زود دیر میشه اما من اهمیت ندادم و ترکش کردم
به ساعت نگاه کردم ساعت هشت بود
+من دیگه باید برم خونه
_می رسونمت
+...
بقیه تو کامنت
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAEHYUNG#fake
۸.۰k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.