سناریو از Suga
مشغول بستن گوشواره اش بود و اونقدر استرس داشت که نمیتونست همچین کار ساده ای رو انجام بده . هر کس دیگه ای هم که بود ، همینطوری میشد . تازه رابطه اش با تو رو علنی کرده بود و این مصاحبه برای توضیح در مورد همین موضوع بود . دستهاش رو کنار زدی و گوشواره رو توی گوشش انداختی . روی پاهات بلند شدی و همونجا رو بوسیدی . بوسه هات رو به گونش رسوندی و بعد هم لبهاش رو خیلی نرم بو.سیدی .
_واسه این مصاحبه به انرژی بو..سه هات نیاز دارم ا/ت ...
مجری سوال هایی میپرسید که هر لحظه بیشتر نگران یونگی میشدی . ولی اون با تسلط به همه سوالا جواب میده و مصاحبه به پایان میرسه .
مجری : برای آخرین سوال دوست دارم بدونم اگه به عقب برگردین بازم با استایلیستتون قرار میذارین ؟
یونگی هم با یاد اوری ب..وسه تون دستاش رو روی لباش میکشه ، درست جایی که چند دقیقه پیش ل.بهای تو روش قرار داشت .
_خب میدونین ... یادم نمیاد قبل از ا/ت چطور زندگی میکردم . زندگی من فقط با اون معنا داره و اگه هزار بار به عقب برگردم ، بازم عاشقش میشم
✓ #Erick ~ #BTS ~ #Imagine ~ #Suga❜
⊸ @army_bts_ot7
@madi_army
_واسه این مصاحبه به انرژی بو..سه هات نیاز دارم ا/ت ...
مجری سوال هایی میپرسید که هر لحظه بیشتر نگران یونگی میشدی . ولی اون با تسلط به همه سوالا جواب میده و مصاحبه به پایان میرسه .
مجری : برای آخرین سوال دوست دارم بدونم اگه به عقب برگردین بازم با استایلیستتون قرار میذارین ؟
یونگی هم با یاد اوری ب..وسه تون دستاش رو روی لباش میکشه ، درست جایی که چند دقیقه پیش ل.بهای تو روش قرار داشت .
_خب میدونین ... یادم نمیاد قبل از ا/ت چطور زندگی میکردم . زندگی من فقط با اون معنا داره و اگه هزار بار به عقب برگردم ، بازم عاشقش میشم
✓ #Erick ~ #BTS ~ #Imagine ~ #Suga❜
⊸ @army_bts_ot7
@madi_army
۱۹.۳k
۲۹ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.