❤لجباز من❤
❤️✨لجباز_من✨❤️
پارت 17
✨✨✨✨✨✨✨✨
نیکا:اماده شده بودم رو مبل نشسته بودم
متین:رفتم دز خونه نیکا
نیکا:نشسته بودم
دیدم یکی دره در میزنه🤦♀
باز کردم
متین بود
متین:به به چه خوشگل شدیا((:
نیکا:بودم😇
متین:بله بله🙂
سوار اسانسور شدیم
داشتیم باهم حرف میزدیم که یهو رو طبقه ی 6 وایساد(خونشون 8 طبقس متینیکا طبقه ی اخرن)
با تعجب به در نگاه کردیم
نیکا:یه دختره وارد شد با یه نازی سلام کرد
متین:عسل؟اینجا چیکار میکنی
نیکا:میشناسین همو؟
عسل:امم ارع عزیزم نامزد سابق که چه عرض کنم...
نیکا:نامزدته متین؟
متین:بزا برت توضیح بدم
نیکا:توضیحو بکنم تو کو..(جمع کن اقا😐)
متین:نیکا صبر کن خب
نیکا:دهنتو ببند
موقعی خاستم از اسانسور خارج شم محکم زدم به دختره جوری که افتاد
نیشخندی زدم سیس گرفتمو رفتم
متین:یکی زدم تو گوش عسل جوری که نیکا برگشتو دید
نیکا:پشمام ریخته بود
انقد محکم دختره رو زد صداش پارکینگ رو گرف
عسل:چته متین دردم گرف
متین:مگه من نامزد توهم گه اینطوری میگی؟ گمشو از این ساختمان بیرون وگرنه خودم پرتت میکنم بیرون
عسل:عزیزم مگه قرار نیس باهام ازدواج کنی
متین:زر مفت نزن اینجا واسه من گمشو بیرون هیچ خری با تو قرار نیس ازدواج کنه
عسل:ینی چی پس با کی میخای ازدواج کنی کی بهتر از من؟؟؟
متین:اون خانومی که اونجاس هم بهتر از توعه
هم اینکه قراره باهاش ازدواج کنم
حالا ام هرررری
نیکا:نزدیک بود پس بیفتم
جیییییخ منو گف؟اون با مننننن بود🙂💚
متین:دست نیکا رو گرفتم بردمش سمت ماشین
نیکا:متییین
متین:جانم؟
نیکا:با من بودی تو ساختمون؟
متین:نه با همسایه بالایی بودم
نیکا:عه؟پس خدافظ امینی جووون
متین:خانوم امینی کجا با این عجله؟
نیکا:بخدا داشتم پس میفتادمممم
که یهو دیدم یکی کشیدتم سمت خودش از پشت
نیکا:هووی تو کی هستی
متین:اقااتون
نیکا:متین بزارم زمییین
متین:خانوم امینی به اندازه کافی فس فس راه میایی خودم میبرمت
نیکا:من خانوم کسی نیستم
متین:عه؟
نیکا:اره😎💪
متین:امشب میفهمیم خانوم کی میشی
نیکا:وادافاککک ینی چی؟
متین:امشب میای پیش من میمونی
نیکا:ینی فقد بیام پیشت بمونم وقیح خاک برسر؟
متین:دوس داری ادامش بدم؟😈
نیکا:عههه متین😐🙅♀
متین:خلاصه اگه کاری چیزی در لباس زیری چیزی داری تو راه نگه دارم🤷♂
نیکا:خاک به سرمم😐
متین:امشب مال من میشی خانوم امینی((:
(منحرف نشین😐بخدا که الان ساعت 12 شبه دارم رماان مینویسم😐کامنت بزااااااااار😁قلب سفیدم قرمز کننن خا کیوتی🙂)
نیکا:سوار ماشین شدیم
30مین بعد
🦉✨🦇
دیانا:ارسلان
ارسلان:جانم
دیانا:حداقل اهنگگگ بزار لهنتی😐
ارسلان:بله بله چشم خانوم کاشی
دیانا:م خانوم کسی نیسدما
ارسلان:امشب که خانوم من میشی فرار نکن الکی(:
(امشب همه یه سری کارا دارن((اگه بچه ای و داری میخونی امشب کار خاصی نمیکنن دکتربازی کردی؟😐 همونه😐
ااق چق من منحرفممممم)
دیانا:اهنگتو بزار کاااکو
ارسلان:از امشب به بعد نمیتونی بگی کاکو هااا
(قضیه همون دکتر بازیه بخداا😐)
دیانا:باشهههه اهنگ میزاری یا نههههه
✨✨
🎼فقد بگو از چیش اومد خوشت🙂؟🎼
مگه میشه منو از یادت ببره؟🙂💔
عمرا اگه تو بغلش خابت ببره🙂✨
لب ساحل پنج صبح..(((:
همه روزا رو حفظم اگه یادت رفته طُ🙂🎼💔
(اهنگ از:وانتونز:پس من چی بِیبی؟
________________
کامنتای این پستو به 20 برسونید پارت بزارم(:
اگه 40 تا بشه دو تا پارت میزارم🙂✨
پارت 17
✨✨✨✨✨✨✨✨
نیکا:اماده شده بودم رو مبل نشسته بودم
متین:رفتم دز خونه نیکا
نیکا:نشسته بودم
دیدم یکی دره در میزنه🤦♀
باز کردم
متین بود
متین:به به چه خوشگل شدیا((:
نیکا:بودم😇
متین:بله بله🙂
سوار اسانسور شدیم
داشتیم باهم حرف میزدیم که یهو رو طبقه ی 6 وایساد(خونشون 8 طبقس متینیکا طبقه ی اخرن)
با تعجب به در نگاه کردیم
نیکا:یه دختره وارد شد با یه نازی سلام کرد
متین:عسل؟اینجا چیکار میکنی
نیکا:میشناسین همو؟
عسل:امم ارع عزیزم نامزد سابق که چه عرض کنم...
نیکا:نامزدته متین؟
متین:بزا برت توضیح بدم
نیکا:توضیحو بکنم تو کو..(جمع کن اقا😐)
متین:نیکا صبر کن خب
نیکا:دهنتو ببند
موقعی خاستم از اسانسور خارج شم محکم زدم به دختره جوری که افتاد
نیشخندی زدم سیس گرفتمو رفتم
متین:یکی زدم تو گوش عسل جوری که نیکا برگشتو دید
نیکا:پشمام ریخته بود
انقد محکم دختره رو زد صداش پارکینگ رو گرف
عسل:چته متین دردم گرف
متین:مگه من نامزد توهم گه اینطوری میگی؟ گمشو از این ساختمان بیرون وگرنه خودم پرتت میکنم بیرون
عسل:عزیزم مگه قرار نیس باهام ازدواج کنی
متین:زر مفت نزن اینجا واسه من گمشو بیرون هیچ خری با تو قرار نیس ازدواج کنه
عسل:ینی چی پس با کی میخای ازدواج کنی کی بهتر از من؟؟؟
متین:اون خانومی که اونجاس هم بهتر از توعه
هم اینکه قراره باهاش ازدواج کنم
حالا ام هرررری
نیکا:نزدیک بود پس بیفتم
جیییییخ منو گف؟اون با مننننن بود🙂💚
متین:دست نیکا رو گرفتم بردمش سمت ماشین
نیکا:متییین
متین:جانم؟
نیکا:با من بودی تو ساختمون؟
متین:نه با همسایه بالایی بودم
نیکا:عه؟پس خدافظ امینی جووون
متین:خانوم امینی کجا با این عجله؟
نیکا:بخدا داشتم پس میفتادمممم
که یهو دیدم یکی کشیدتم سمت خودش از پشت
نیکا:هووی تو کی هستی
متین:اقااتون
نیکا:متین بزارم زمییین
متین:خانوم امینی به اندازه کافی فس فس راه میایی خودم میبرمت
نیکا:من خانوم کسی نیستم
متین:عه؟
نیکا:اره😎💪
متین:امشب میفهمیم خانوم کی میشی
نیکا:وادافاککک ینی چی؟
متین:امشب میای پیش من میمونی
نیکا:ینی فقد بیام پیشت بمونم وقیح خاک برسر؟
متین:دوس داری ادامش بدم؟😈
نیکا:عههه متین😐🙅♀
متین:خلاصه اگه کاری چیزی در لباس زیری چیزی داری تو راه نگه دارم🤷♂
نیکا:خاک به سرمم😐
متین:امشب مال من میشی خانوم امینی((:
(منحرف نشین😐بخدا که الان ساعت 12 شبه دارم رماان مینویسم😐کامنت بزااااااااار😁قلب سفیدم قرمز کننن خا کیوتی🙂)
نیکا:سوار ماشین شدیم
30مین بعد
🦉✨🦇
دیانا:ارسلان
ارسلان:جانم
دیانا:حداقل اهنگگگ بزار لهنتی😐
ارسلان:بله بله چشم خانوم کاشی
دیانا:م خانوم کسی نیسدما
ارسلان:امشب که خانوم من میشی فرار نکن الکی(:
(امشب همه یه سری کارا دارن((اگه بچه ای و داری میخونی امشب کار خاصی نمیکنن دکتربازی کردی؟😐 همونه😐
ااق چق من منحرفممممم)
دیانا:اهنگتو بزار کاااکو
ارسلان:از امشب به بعد نمیتونی بگی کاکو هااا
(قضیه همون دکتر بازیه بخداا😐)
دیانا:باشهههه اهنگ میزاری یا نههههه
✨✨
🎼فقد بگو از چیش اومد خوشت🙂؟🎼
مگه میشه منو از یادت ببره؟🙂💔
عمرا اگه تو بغلش خابت ببره🙂✨
لب ساحل پنج صبح..(((:
همه روزا رو حفظم اگه یادت رفته طُ🙂🎼💔
(اهنگ از:وانتونز:پس من چی بِیبی؟
________________
کامنتای این پستو به 20 برسونید پارت بزارم(:
اگه 40 تا بشه دو تا پارت میزارم🙂✨
۲۸.۹k
۱۲ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.