پارت۲۴
#پارت۲۴
داشتم موهاشو ماساژ میدادم که یه دفه چشاشو باز کردو لباشو گذاشت رو لبام شوکه شده بودم اما بعدش منم باهاش همکاری کردم.
تهیونگ: خوب خوابیدی؟
ات: هوم
تهیونگ: پاشو بریم صبحونه بخوریم بعدش بریم کارای ازدواج رو رو به راه کنیم.
ات: جیغغغغغغغ باشهههههه
تهیونگ: ( خنده)
منتظر تهیونگ نشدم و بدو بدو رفتم پایین.
ات: سلام اجوما. لپشو بوسیدم.
اجوما: سلام دخترم خبری هست که انقدر شنگولی؟
تهیونگ: اره.... میخوایم کاری که چند ماه پیش نتونستیم انجام رو الان انجام بدیم.
اجوما یکمی فکر کرد : ازدواج؟
ات: ارههههه
تهیونگ: راستی کوک دیروز خونه ما بود الان کو؟
اجوما: گفت میرم یه نفرو بیارم اینجا.غذا ها سرد میشه بفرمایین بشینین.
*بعد از صبونه*
با تهیونگ روی کاناپه نشسته بودیم و با گوشی کلیپ میدیدیم که کوک اومد.
کوک: یوروبون این شما و این دوست دخترم تینا.
تینا: سلام
ات، تهیونگ: سلام خوش اومدی
ات: بشینین
𝓣𝓪𝓮𝓱𝓾𝓷𝓰:
اون دختره تینا خیلی بهم نگاه میکرد. به گوش ات گفتم: من میرم اتاق بعد از من تو هم بیا کارت دارم.
با سرش تایید کرد.
از سر جام بلند شدم.
تهیونگ: ببخشید من الان میام.
یکمی دیگه منم خواستم بلد شم که
تینا: ببخشید عزیزم من کجا میتونم دستامو بشورم؟
ات: باهام بیا
به تینا دست شویی راه رو رو نشون دادم و رفتم اتاق ته.
ات : چی شده ته ته
تهیونگ همونجوری که داشت تو اتاق راه میرفت گفت : به این دختره حس بدی دارم ات باید مراقب باشیم.
ات: باشه ولی از کجا فهمیدی؟
تهیونگ: همش بهم زل میزد.
ات: باشه من میرم تو هم دیگه بیا.
𝓣𝓪𝓮𝓱𝓾𝓷𝓰:
ات رفت منم میخواستم از اتاق بیام بیرون که......
#repost #new_post #jungkook #bts #namjoon #jimin #j_hope #suga #taehyung #jk #jin #bunny #namkook #taekook #jikook #explore #جونگکوک #بی_تی_اس #جیمین #تهیونگ #جین #نامجون #تهکوک #نامکوک #شوگا #جیهوپ #پست_جدید #ریلیز @jin.hoo_18
داشتم موهاشو ماساژ میدادم که یه دفه چشاشو باز کردو لباشو گذاشت رو لبام شوکه شده بودم اما بعدش منم باهاش همکاری کردم.
تهیونگ: خوب خوابیدی؟
ات: هوم
تهیونگ: پاشو بریم صبحونه بخوریم بعدش بریم کارای ازدواج رو رو به راه کنیم.
ات: جیغغغغغغغ باشهههههه
تهیونگ: ( خنده)
منتظر تهیونگ نشدم و بدو بدو رفتم پایین.
ات: سلام اجوما. لپشو بوسیدم.
اجوما: سلام دخترم خبری هست که انقدر شنگولی؟
تهیونگ: اره.... میخوایم کاری که چند ماه پیش نتونستیم انجام رو الان انجام بدیم.
اجوما یکمی فکر کرد : ازدواج؟
ات: ارههههه
تهیونگ: راستی کوک دیروز خونه ما بود الان کو؟
اجوما: گفت میرم یه نفرو بیارم اینجا.غذا ها سرد میشه بفرمایین بشینین.
*بعد از صبونه*
با تهیونگ روی کاناپه نشسته بودیم و با گوشی کلیپ میدیدیم که کوک اومد.
کوک: یوروبون این شما و این دوست دخترم تینا.
تینا: سلام
ات، تهیونگ: سلام خوش اومدی
ات: بشینین
𝓣𝓪𝓮𝓱𝓾𝓷𝓰:
اون دختره تینا خیلی بهم نگاه میکرد. به گوش ات گفتم: من میرم اتاق بعد از من تو هم بیا کارت دارم.
با سرش تایید کرد.
از سر جام بلند شدم.
تهیونگ: ببخشید من الان میام.
یکمی دیگه منم خواستم بلد شم که
تینا: ببخشید عزیزم من کجا میتونم دستامو بشورم؟
ات: باهام بیا
به تینا دست شویی راه رو رو نشون دادم و رفتم اتاق ته.
ات : چی شده ته ته
تهیونگ همونجوری که داشت تو اتاق راه میرفت گفت : به این دختره حس بدی دارم ات باید مراقب باشیم.
ات: باشه ولی از کجا فهمیدی؟
تهیونگ: همش بهم زل میزد.
ات: باشه من میرم تو هم دیگه بیا.
𝓣𝓪𝓮𝓱𝓾𝓷𝓰:
ات رفت منم میخواستم از اتاق بیام بیرون که......
#repost #new_post #jungkook #bts #namjoon #jimin #j_hope #suga #taehyung #jk #jin #bunny #namkook #taekook #jikook #explore #جونگکوک #بی_تی_اس #جیمین #تهیونگ #جین #نامجون #تهکوک #نامکوک #شوگا #جیهوپ #پست_جدید #ریلیز @jin.hoo_18
۵۰.۴k
۲۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.