از همان شعر های عاشقانه نه

از همان شعر های عاشقانه نه
تو را
شبیه عاشقانه هایی
که از دو گل هم زاد می ریزد دوست دارم
شبیه گل‌های سانسوریا
که شمشیر عاشقی می کشند
و باغ های مست گیلاس
که صورت خون آلودشان
وحشیانه دل آرام ست
تو را شبیه زنی در رویا
که پرنده هایش را آزاد می کند
و بسان جنگل های بی تاب شمالی
دوست می دارم...
دیدگاه ها (۵۸)

صدای تپش قلبم را میشنوی !بی تو دیگر نفس هایم به شماره افتاده...

با درد عشق از همه کس آشناترموقتی که خود به درد غمش مبتلاترمد...

شبَ‌ست وُ موعدِ دیدار سراغ از من نمی‌گیری؟شُده بی‌مِهری‌اَت ...

بگو: با من نَبَستی "عهد" وُ پیمانبِکِش بر "سرنوشتم" خطِ بُطل...

یادت ،هر روز ،هر شب ،دلِ بیقرار و شیدای مرا ،در کوچه باغ های...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط