دوارهای کافه شاهد بودند

ديوارهای کافه شاهد بودند
که چقدر آمدم و
بهشان زل زدم و
تنهايى‌ام را دود کردم و
تلـخ نوشيدم و
تو را تمنا کردم  ...
دیدگاه ها (۰)

#وضعیتدر سرم نیستبه جز حال و هوای تو و عشقشادم از اینکههمه ح...

نمیدانم زندگیتو را برای کدام روز مبادایمن کنار گذاشته! چه رو...

...

نفرین شیرین. پارت 1

دو غزل نذر دو تا دیدهء زیبا کردم عاشق شعر شدم شور تماشا کردم...

سلام خوشگلای تیارا😘به چالش داریم شما قشنگای من باید اینو خوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط