ماه عمارتمp11
ماه عمارتمp11
از زبان جیمین
عکس ات بود ک ب ی صندلی بسته شده بود و سرو روش خونی بود ک ی پیام دیگه اومد از همون شخص ک نوشته بود
تا ۱ساعت دیگه به این ادرس بیا وگرنه دیگه خبری از ات نیست
زود پا شدم رفتم سمت ماشینم و رفتم ب اون ادرس
رسیدم ب ی خرابه رفتم داخل و ات رو دیدم ک ب ی صندل بسته شدم بود
از زبان ات
چشمامو باز کردم ب ی صندل بسته شده بودم ک از سایه ها ی مرد اومد جلو و گفت
. جیمین واقعا ترو بچه خودش میدونه
+تو کی هستی چی میخوای از جونم
. اروم باش جوجه من پدرتو میخوام جون جیمینو میخوام
+عوضیییییی تو نمیتونی کاری با جیمین کنی
. اون همین الان داره میاد اینجا جوجه میبینی که میتونم کاری کنم یانه
چند میم بعد
همینجوری روی صندلی نشسته بودم ک در با شد و جیمین اومد داخل
+جیمین فرار کن این ی تلَ........
تا حرفمو تموم نکردم جیمینو گرفتم و کتکش زدن تعدادشون خیلی بود نتونست از پسشون بر بیاد
بعد چند میم ولش کردن جیمین با تموم قدرتش پا شد اون مرده اسلحشو از کنارم گرف بهش منی ک تموم اون مدت داشتم دستمو باز میکردم بلخره تنابو باز کردم و پریدم جلوی جیمین و دیگه چیزی حس نکردم
از زبان جیمین
بعد ول کردنم پا شدم برادرم اسلحه رو گرف سمتم ولی ات پرید جلوم و ۳ تا تیر خورد بهش افتاد زمین بغلش کردم ک اروم دستشو گذاشت رو صورتم و گفت
+ممنون ک پدرم بودی دوست دارم
و سیاهی........
۲۸سال بعد
از زبان خبر نگار
الان ۲۸سال از مرگ بزرگ ترین مافیای جهان میگذره درست پس از مرگ دخترش پارک ات پارک جیمین خودش را با اسلحه کشت و برعکس همه ناراحت شدن چون ان مافیای نتوانست دوری دختر را تحمل کند و ب پیشش رفت امروز سالگرد ۲۸ مرگ این خانواده هست ک از هر طرف جهان برای تسلیت ب قبر این خانواده میایند
پایان فیک
ممنون ک خوندید
#فیک#جیمین#بی#تی#اس
از زبان جیمین
عکس ات بود ک ب ی صندلی بسته شده بود و سرو روش خونی بود ک ی پیام دیگه اومد از همون شخص ک نوشته بود
تا ۱ساعت دیگه به این ادرس بیا وگرنه دیگه خبری از ات نیست
زود پا شدم رفتم سمت ماشینم و رفتم ب اون ادرس
رسیدم ب ی خرابه رفتم داخل و ات رو دیدم ک ب ی صندل بسته شدم بود
از زبان ات
چشمامو باز کردم ب ی صندل بسته شده بودم ک از سایه ها ی مرد اومد جلو و گفت
. جیمین واقعا ترو بچه خودش میدونه
+تو کی هستی چی میخوای از جونم
. اروم باش جوجه من پدرتو میخوام جون جیمینو میخوام
+عوضیییییی تو نمیتونی کاری با جیمین کنی
. اون همین الان داره میاد اینجا جوجه میبینی که میتونم کاری کنم یانه
چند میم بعد
همینجوری روی صندلی نشسته بودم ک در با شد و جیمین اومد داخل
+جیمین فرار کن این ی تلَ........
تا حرفمو تموم نکردم جیمینو گرفتم و کتکش زدن تعدادشون خیلی بود نتونست از پسشون بر بیاد
بعد چند میم ولش کردن جیمین با تموم قدرتش پا شد اون مرده اسلحشو از کنارم گرف بهش منی ک تموم اون مدت داشتم دستمو باز میکردم بلخره تنابو باز کردم و پریدم جلوی جیمین و دیگه چیزی حس نکردم
از زبان جیمین
بعد ول کردنم پا شدم برادرم اسلحه رو گرف سمتم ولی ات پرید جلوم و ۳ تا تیر خورد بهش افتاد زمین بغلش کردم ک اروم دستشو گذاشت رو صورتم و گفت
+ممنون ک پدرم بودی دوست دارم
و سیاهی........
۲۸سال بعد
از زبان خبر نگار
الان ۲۸سال از مرگ بزرگ ترین مافیای جهان میگذره درست پس از مرگ دخترش پارک ات پارک جیمین خودش را با اسلحه کشت و برعکس همه ناراحت شدن چون ان مافیای نتوانست دوری دختر را تحمل کند و ب پیشش رفت امروز سالگرد ۲۸ مرگ این خانواده هست ک از هر طرف جهان برای تسلیت ب قبر این خانواده میایند
پایان فیک
ممنون ک خوندید
#فیک#جیمین#بی#تی#اس
۱۴.۸k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.