ای که با من لحظه ای هستی و عمری نیستی
ای که با من لحظه ای هستی و عمری نیستی
بی تو تاریکم، بیا و روشنم کن کیستی...
هرچه می پرسم از آن دستی که پنهان کرده ای
پای پاسخ های پرسش وار خود می ایستی!
خوش به حال مردمان قرن های پیش از این
قرن هایی که درون قلب ها می زیستی
چشم وا کردم، تو را دیدم که می خندی به من
چشم بستم، لحظه ای هستی و عمری نیستی...
بی تو تاریکم، بیا و روشنم کن کیستی...
هرچه می پرسم از آن دستی که پنهان کرده ای
پای پاسخ های پرسش وار خود می ایستی!
خوش به حال مردمان قرن های پیش از این
قرن هایی که درون قلب ها می زیستی
چشم وا کردم، تو را دیدم که می خندی به من
چشم بستم، لحظه ای هستی و عمری نیستی...
۳۶.۸k
۰۶ مهر ۱۴۰۱