Devil....
Devil....
پارت چهل دوم(آخر)
______________
با صدای خش خش برگ ها برگشت که یکنفر پرید جلوش ....محکم جیغ کشید و چشمش رو بست....وقتی چشمش رو باز کرد با جونگکوک که جلوش زانو زده بود مواجه شد....
ات:جونگکوک...
_شاید اول برای سود خودم میخواستمت....ولی نمیدونم چجوری مهرت به دلم افتاد و عاشقت شدم....با من ازدواج میکنی؟!
جونگکوک آروم لبش رو گزید....
ات:آ،آره....دوست دارم....
با این حرف ا.ت همه پسرا دادی کشیدند
جیمین:ایوللل عمو میشممم
با این حرف جیمین جونگکوک سرش رو کج کرد تا جیمین رو ببینه
_ها؟!
یونگی دستش رو جلو دهن جیمین گذاشت....
یونگی:هیچی ولش کنید این زیاد زر میزنه....
جونگکوک محکم ا.ت رو بغل کرد و حلقه مورد نظرش رو توی دست ا.ت گذاشت....
ا.ت:پس یعنی گم شدنت الکی بود؟!
_اوهوم...
ات:دلقک آدم خوار چی؟!
ته:اون واقعیه....تازه تو تویتر خونده بودم الان کره هست....
_تهیونگ!
ته:به من چه میترسه....
_اصلا دلقک آدم خوار باشه تا وقتی من پیشتم ازت محافظت میکنم و نمیزارم کسی بخورتت
جیمین:جز خودت(آروم و زیر لب)
یونگی محکم به پهلو جیمین زد
یونگی:بلدی حرف نزنی؟!
ا.ت آروم جونگکوک رو بو،سی،د...
ات:دوست دارم....
_منم دوست دارم....
جین:خب حالا میدیم ا.ت رو دلقک آدم خوار بخوره....
ات:یااا...
ا.ت کفش تو پاش رو سمت جین پرت کرد....جین جاخالی داد که ...
∆ آخخخ....
ات:به سر کدومتون خورد؟!
همه:هیچکدوم....
جیهوپ:هیچکدوم ما پشت جین نیست که بهش بخوره....
جین سریع بلند شد و سمت نامجون رفت و نشست....
ات:شوخی میکنین دیگه؟!
همه: نه به خدا....
ات:ب،بهتره بریم دیگه....
ویو راوی....
بعد چند سال ا.ت و کوک صاحب یه پسر شدند و به خوبی زندگی کردند....
یادمان بماند زندگی هیچکدوم از ما اون چیزی نیست که خودمون میخواستیم ....پس بهتره خودمون رو با مشکلات وقف بدیم...هرچند این مشکلات زیاد باشد و تحملش سخت...اما فقط خودمون هستیم که میتونیم خودمون رو نجات بدیم ....بهتره جوری زندگی کنید انگار فقط همین امروز زنده هستید...گاهی همین شادی های کوچک آرزو خیلی آدم های دیگس....
پایان...
Devil....
الان هاس که اشکم در بیاد 😭❤️😂
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#JUNGKOOK#JK#jk
پارت چهل دوم(آخر)
______________
با صدای خش خش برگ ها برگشت که یکنفر پرید جلوش ....محکم جیغ کشید و چشمش رو بست....وقتی چشمش رو باز کرد با جونگکوک که جلوش زانو زده بود مواجه شد....
ات:جونگکوک...
_شاید اول برای سود خودم میخواستمت....ولی نمیدونم چجوری مهرت به دلم افتاد و عاشقت شدم....با من ازدواج میکنی؟!
جونگکوک آروم لبش رو گزید....
ات:آ،آره....دوست دارم....
با این حرف ا.ت همه پسرا دادی کشیدند
جیمین:ایوللل عمو میشممم
با این حرف جیمین جونگکوک سرش رو کج کرد تا جیمین رو ببینه
_ها؟!
یونگی دستش رو جلو دهن جیمین گذاشت....
یونگی:هیچی ولش کنید این زیاد زر میزنه....
جونگکوک محکم ا.ت رو بغل کرد و حلقه مورد نظرش رو توی دست ا.ت گذاشت....
ا.ت:پس یعنی گم شدنت الکی بود؟!
_اوهوم...
ات:دلقک آدم خوار چی؟!
ته:اون واقعیه....تازه تو تویتر خونده بودم الان کره هست....
_تهیونگ!
ته:به من چه میترسه....
_اصلا دلقک آدم خوار باشه تا وقتی من پیشتم ازت محافظت میکنم و نمیزارم کسی بخورتت
جیمین:جز خودت(آروم و زیر لب)
یونگی محکم به پهلو جیمین زد
یونگی:بلدی حرف نزنی؟!
ا.ت آروم جونگکوک رو بو،سی،د...
ات:دوست دارم....
_منم دوست دارم....
جین:خب حالا میدیم ا.ت رو دلقک آدم خوار بخوره....
ات:یااا...
ا.ت کفش تو پاش رو سمت جین پرت کرد....جین جاخالی داد که ...
∆ آخخخ....
ات:به سر کدومتون خورد؟!
همه:هیچکدوم....
جیهوپ:هیچکدوم ما پشت جین نیست که بهش بخوره....
جین سریع بلند شد و سمت نامجون رفت و نشست....
ات:شوخی میکنین دیگه؟!
همه: نه به خدا....
ات:ب،بهتره بریم دیگه....
ویو راوی....
بعد چند سال ا.ت و کوک صاحب یه پسر شدند و به خوبی زندگی کردند....
یادمان بماند زندگی هیچکدوم از ما اون چیزی نیست که خودمون میخواستیم ....پس بهتره خودمون رو با مشکلات وقف بدیم...هرچند این مشکلات زیاد باشد و تحملش سخت...اما فقط خودمون هستیم که میتونیم خودمون رو نجات بدیم ....بهتره جوری زندگی کنید انگار فقط همین امروز زنده هستید...گاهی همین شادی های کوچک آرزو خیلی آدم های دیگس....
پایان...
Devil....
الان هاس که اشکم در بیاد 😭❤️😂
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#JUNGKOOK#JK#jk
۱۵.۴k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.