No like ...
No like ...
نمیدونم ...
چی به چی و ...چی و ...
سه دُنیا بیشتر نبود تا جایی که میدونستم ...
۱۰ و خورده ای از غصه خوابم بُرد ...
تا ۱۱ دوبار جایی بودم ...
اِنقدر قلبم توی ۲ مرتبه تحت فشار بود که دوبار بیدار شدم و ...
روحم انقد تحت فشار بود ...
که نپرس ...قلبم هنوز داره درد میکنه ...
آره ...هیچی یادم نمی اومد و ...
یکباره روحم گفت : ...
( سُها ) ...اولین بار ...
ی جای کار میلنگه ...
نمیدونم ...
چی به چی و ...چی و ...
سه دُنیا بیشتر نبود تا جایی که میدونستم ...
۱۰ و خورده ای از غصه خوابم بُرد ...
تا ۱۱ دوبار جایی بودم ...
اِنقدر قلبم توی ۲ مرتبه تحت فشار بود که دوبار بیدار شدم و ...
روحم انقد تحت فشار بود ...
که نپرس ...قلبم هنوز داره درد میکنه ...
آره ...هیچی یادم نمی اومد و ...
یکباره روحم گفت : ...
( سُها ) ...اولین بار ...
ی جای کار میلنگه ...
۴.۴k
۱۷ تیر ۱۴۰۳