My vampire partner part : ۴۰

_ چرا به خانوادت نگفتی من کی هستم؟
+ دلم نمیخواد بی دلیل نگرانشون کنم
_ و دونستن این که تو با یه لیکا هستی اونارو نگران میکنه؟
جوری پرسید که انگار نمیداند آنها با این خبر چه واکنشی نشان خواهند داد
+ البته که نگران میشن اونا در مورد شما به من گفته بودن در مورد چیزی که هستین
جیمین دستانش را روی سینه چلیپا کرد
_ و من چی هستم؟
برای اولین بار از وقتی که او را گرفته بود با خواست
خودش به چشمان مرد نگاه کرد
+ در باطن یه هیولایی
اِما ترسش را مانند یک بیرق میپوشید
این چیزی بود که خاله هایش در مورد او میگفتند بی‌رحمانه نه فقط با سر تکان دادنی اهانت آمیز در مقایسه با آنها خیلی ترسو بود...و او اولین نفری بود که این را پذیرفته
آنها، شجاع و درنده بودند و هر کدامشان اهدافی برای زندگیشان داشتند.....بعضی از آنها برای دفاع از سلاح های فنا ناپذیری که نباید هرگز به دستان اشتباهی بیفتند
بعضی از آنها از یک خط خونی قدرتمند خاص و اصیل خانواده ی انسانی محافظت میکردند
آنها فرشته های نگهبان محسوب میشدند
اِما ؟
خب اِما در تلاش افسانه ای اش به دانشگاه رفت
در تولین (دانشگاهی در نیواورلئان) حتى جسارت نکرده بود که خارج برود
زمانی را بیاد میاورد که جوان بود و شب ها در استخر شنی اش بازی میکرد
از گوشه ی چشمش نورهای زرد رنگی از غول ها را دیده بود که در ملک آنها فرود آمدند
به داخل فرار کرده بود و از جلوی در جیغ زد.
+ فرار كنين!
خاله هایش با هم نگاهی ردوبدل کردند
آنیکا شرمسار بنظر میرسید و صورت زیبای گیجش اخمی را نشان میداد
= اِما عزیزم منظورت از فرار کنین چیه؟ ما از چیزی فرار نمیکنیم ما موجوداتی هستیم که ازمون فرار میکنن، یادته ؟
وقتی به آنها گفت که میخواهد به این سفر برود بسیار غافلگیر و متعجب شدند
آنها بسیار شوکه میشدند اگر میدانستند که او قاطعانه دکمه ی آسانسور را فشار داد تا پیش یک لیکا که منتظرش بود برود
بعد از اینکه جلوی رویش به او هیولا گفت چشمان جیمین برافروخته شد از اتاق بیرون رفت و قبل از آن به او دستور داد که در ماشین یکدیگر را ملاقات کنند
عيسى مسيح... واقعا می خواست اینکار را انجام دهد؟
همانطور که پایین میامد با محاسبه ی سریع ذهنی نکات مثبت و منفی را میسنجید
نکات مثبت :
اِما احتمالا میتوانست با استفاده از او بالاخره بیشتر در مورد خودش و طبیعتش بفهمد و لاکلان هر خون آشام دیگری که میدید را میکشت که در نتیجه از او در مقابل آنها محافظت میکرد
نکات منفی :
جیمین هرگز نگفته بود که در نهایت او را میکشت یا خیر!

های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید یادتون نره
دیدگاه ها (۷)

My vampire partner part : ۴۱

My vampire partner part : ۴۲

My vampire partner part : ۳۹

My vampire partner part : ۳۸

My Vampire Mate Season 2 part : ۳

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط