Yakuza part 4
توعه لعنتییی
ساکت بدون حرکت سر جاش قفل شد وقتی دیدش سرش انداخت پایین و از مغازه رفت بیرون نگا کسی کردم که کمکم کرده بود اون همون پسره بود شوگا
_یه بسته سیگار بده
+ ولی نمیتونم بدم به اون آقا هم گفتم
_ کمکت کردم و حالا در جوابش ؟
+باشه
یه بسته سیگار گذاشتم جلوش نگاش میکردم بسته سیگار برداشت بازش کرد
_ هی تو فندکم پیش توعه ؟
+ چ چی
_ تکرارش کنم ؟
+ خ خب آره
از تو جیبم درش آوردم سیگارش گذاشت بین لباش و منتظر بود تا براش روشنش کنم برای اینکه روشنش کنم درست جلوی صورتش بودم وقتی روشنش کردم نگاش کردم که یه پک ازش گرفت و نگا چشام کرد که دستش اورد سمتم و موهام داد پشت گوشم از اونجا رفت بیرون نشسته بود بیرون فروشگاه سیگار میکشید
نگاش میکردم رفتم از توی یخچال یه نوشیدنی برداشتم بردم گذاشتم جلوش
+ همینطوری سیگار نکش
*سر تا پات نگاهی انداخت کمرت گرفت کشیدت که نشستی روی پاش به صورتت نگا میکرد
_ میخوام زنم بشی
+ چ چ چی چی میگی تو من میرم اه
_ مامانت مریضه مگه نه
+ چ چی تو از کجا میدونی
_ مهم نیست از کجا میدونم به درخواستم فکر کن
از جاش بلند شد و نوشیدنی که براش آوردی برداشت و رفت توی شوک همونجا وایساده بودم و نگا میکردم
+ خدا جون
برگشتم تو فردا شد داشتم حاضر میشدم که مامانم دیدم داره توی دستشویی خون بالا میاره نفسم تو سینم حبس شد بغض داشت خفم میکرد رفتم تو دستشویی
+ مامان مامان حالت خوبه ؟
×چیزی نیست عزیزم برو مدرسه دیر میرسی
+ ولی مامان
× عزیزم برو
+ بهت بهت قول میدم که کمکت میکنم
× اشکال ندارع دخترم
سریع رفتنم مدرسه و تو راه رو ها میچرخیدم نگا میکردم
رفتم بالا پشت بوم که دیدمش وایساده بود و سیگار میکشید
+ من ............
اگه این پست و پست قبلی ۵۰ تا لایک بخوره پنجشنبه ها هم پارت جدید آپلود میکنم 🖤✨
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.