فصل دو من هفت تا ددی دارم 🚫❤
#part_10
اجازه حرف زدن بهش ندادم و گفتم:بچم
لبخندی زد و گفت:حالش خوبه
من:اما اما اونا گفتن...
یوری:آروم باش تا بهت بگم
من:زودباش...باشه باشه آرومم آرومم
با صدای لرزون زمزمه کرد:من مجبور شدم برای جون یکیشون برای اینکه ثابت کنم بچت سقط شده مجبور شدم مجبور شدم از جون یکیشون بزنم
اشکم ریخت و ساکت بهش چشم دوختم که ادامه داد:من من من واقعا متاسفم هانا
من:چیکار میتونم بکنم ها در...در هر صورت..باید..باید سقطش کنم.
آهی کشید و پشت بهم کرد و با صدای لرزون ادامه داد:یا از بین ببرش یا ترکشون کن
میتونی حداقل چهار ماه ازشون پنهان کنی ولی بعدش شکمت بالا میاد و میتونم بگم بچت خاص ترین بچس
با طعنه گفتم:آره خاص ترین بچه دنیاس که هیچکس نمیخوادش
نویسنده: #ANIL
@dady_2021
اجازه حرف زدن بهش ندادم و گفتم:بچم
لبخندی زد و گفت:حالش خوبه
من:اما اما اونا گفتن...
یوری:آروم باش تا بهت بگم
من:زودباش...باشه باشه آرومم آرومم
با صدای لرزون زمزمه کرد:من مجبور شدم برای جون یکیشون برای اینکه ثابت کنم بچت سقط شده مجبور شدم مجبور شدم از جون یکیشون بزنم
اشکم ریخت و ساکت بهش چشم دوختم که ادامه داد:من من من واقعا متاسفم هانا
من:چیکار میتونم بکنم ها در...در هر صورت..باید..باید سقطش کنم.
آهی کشید و پشت بهم کرد و با صدای لرزون ادامه داد:یا از بین ببرش یا ترکشون کن
میتونی حداقل چهار ماه ازشون پنهان کنی ولی بعدش شکمت بالا میاد و میتونم بگم بچت خاص ترین بچس
با طعنه گفتم:آره خاص ترین بچه دنیاس که هیچکس نمیخوادش
نویسنده: #ANIL
@dady_2021
۳۰.۲k
۲۱ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.