بیا ای همگناه من در این برزخ
بیا ای همگناه من در این برزخ
بهشتم نیز و هم دوزخ
به دیدارم بیا ای همگناه ای مهربان با من
که اینا زود می پوشاند رو در خواب های بی گناهی ها
و من می مانم و بیداد و بی خوابی
در این ایوان سرپوشیده متروک
شب افتاده ست و در تالاب من دیری ست
که در خوابند آن نیلوفر آبی و ماهی ها، پرستوها
بیا امشب که بس تاریک و تنهایم
بیا ای روشنی ، اما بپوشان روی
که می ترسم ترا خورشید پندارند
و می ترسم همه از خواب برخیزند
و می ترسم که چشم از خواب بردارند
نمی خواهم ببیند هیچ کس ما را
نمی خواهم بداند هیچ کس ما را
نمی خواهم بفهمانند بیدارند
شب افتاده ست و من تنها و تاریکم
و در ایوان و در تالاب من دیریست در خوابند
پرستوها و ماهی ها و آن نیلوفر آبی
بیا ای مهربان با من
بیا ای یاد مهتابی
بیا امشب که بس تاریک و تنهایم
بهشتم نیز و هم دوزخ
به دیدارم بیا ای همگناه ای مهربان با من
که اینا زود می پوشاند رو در خواب های بی گناهی ها
و من می مانم و بیداد و بی خوابی
در این ایوان سرپوشیده متروک
شب افتاده ست و در تالاب من دیری ست
که در خوابند آن نیلوفر آبی و ماهی ها، پرستوها
بیا امشب که بس تاریک و تنهایم
بیا ای روشنی ، اما بپوشان روی
که می ترسم ترا خورشید پندارند
و می ترسم همه از خواب برخیزند
و می ترسم که چشم از خواب بردارند
نمی خواهم ببیند هیچ کس ما را
نمی خواهم بداند هیچ کس ما را
نمی خواهم بفهمانند بیدارند
شب افتاده ست و من تنها و تاریکم
و در ایوان و در تالاب من دیریست در خوابند
پرستوها و ماهی ها و آن نیلوفر آبی
بیا ای مهربان با من
بیا ای یاد مهتابی
بیا امشب که بس تاریک و تنهایم
- ۴۹.۶k
- ۲۷ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط