ای صبا با تو چه گفتند

ای صبا با تو چه گفتند
که خاموش شدی
چه شرابی به تو دادند
که مدهوش شدی
تو که آتشکده عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که
خاکستر و خاموش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و
دلها همه گوش
چه شنفتی که زبان بستی و
خود گوش شدی
دیدگاه ها (۰)

مانند درخت که از تبر می ترسد یا ظلمت شب که از سحر می ترسد ...

می خواهم و می خواستمت، تا نفسم بود می سوختم از حسرت و عشق ت...

سخن،‌ بی تو مگر جای شنیدن دارد نفس، بی تو کجا نای دمیدن دا...

عاشقی ها میکند دل، گرچه میداند که غم لحظه لحظه از برايش نو...

چه خبر یار؟ شنیدم که گرفتار شدیدل سپردی و برای دگری یار شدیب...

بهار و خاکستر

وداع شوالیه تاریکباشد پا پس میکشمنه از ترس که از احترام به ژ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط