وقتی مافیاست وگروگان میگرتت و بعدش عاشقت میشه

وبالاخره بعد از نیم ساعت کارش رو تموم کرد
+اه تهیونگ درد دارم
_عیب نداره
+من اینجا دارم از درد میمیرم اونوقت تو میگی عیب نداره
پرش زمانی به فردا صبح
ویو ا/ت
از خاب بلند شدم که تهیونگ دستاش رو دورم حلقه کرد
+ای تهیونگ دستت رو نزار رو شککمم درد میکنه
ویو ته من که میدونستم دردش برای چیه رفتم واب حموم رو باز کردم ونشوندمش رو پاهام و شکمش رو ماساژ دادم
پرش زمانی به دو ماه بعد
+تهیونگ بیا اینجا
_جانم گرلم
+من حامله ام
_چی
+میگم داری بابا میشی
_اخ جون (بالا پایین پریدن وا/ت رو بغل کردن)
پرش زمانی به دوهفته بعد
_گرلم نمیخای بریم سونوگرافی
+پاشو بریم اتفاقا امروز نوبت داشتم
_بریم (بعد از ده مین)
_رسیدیم
+بریم ببینیم بچمون چیه
ده مین بعد
~بچتون دختره
_چی
~بچتون دختره
_اخ جون یه دختر خوشگل شبیه خودم
+شاید شبیه من شد
_نه حتما شبیه من میشه
+باشه بابا
پرش زمانی به زمان زایمان
ا/ت زایمان کرد ودر اخر این سه به خوبی و خوشی کنار هم زندگی کردن
(تازه بچه شبیه ا /ت بود)
پایان امیدوارم خوشتون اومده باشه 💜💜