وقتی مافیاست وگروگان میگرتت و بعدش عاشقت میشه

های بچه ها بخاطر امتحانات این چند روز نتونستم براتون این تک پارتی رو بنویسم واقعا دیر شد
_اه هرجور شده اون دختره رو برام گیر بیارید
&چشم قربان
پرش زمانی به دوروز بعد
&بفرمایید قربان این همون دختریه که گفتین گیرش بیارم
_باشه ببندش به صندلی و خودتم برو بیرون
&چشم قربان
_چه دختر خوشگلی
+خفه شو ولم کن وحشی بزار برم
_به همین خیال باش
پرش زمانی به فردا
_اه من چرا هروقت اون دختره رو میبینم قلبم تند تند میزنه نکنه عاشقش شدم نه این ممکن نیست شایدم ممکن باشه
_حالت خوبه
+به توچه
_من یه حسی بهت دارم
+چی
_همین که شنیدی
+پس اگه دوسم داری چرا نمیذاری برم
_باشه میزارم بری ولی باید باهم باشیم
+باشه ولی من دوست ندارم
) ا/ت ازاد شد)باهم رفتن به خونه تهیونگ
+به عنوان یک مافیا خونه قشنگی داری
_ممنونم
پرش زمانی به هفته بعد از اون روز
_عشقم من میرم باند مافیایی
+باشه خداحافظ
_خداحافظ
بعد از رفتن تهیونگ
+ای بابا نه از اون روز که بزور منو اورد اینجا من دوسش نداشتم نه از الان که دیوونه وار عاشقش شدم
پرش زمانی به اومدن تهیونگ
_سلام گرلم
+سلام عشقم
_چی گفتی
+گفتم سلام عشقم
_تو به من گفتی عشقم ای خدا
+اره دیگه چرا نباید بگم
_تو که از من بدت میومد
+اره بدم میومد ولی الان دیوونه وار عاشقت شدم مگه چیز بدیه
_نه چیز بدی نیست
+اها پس من برم غذا درست کنم
_نمیخواد
+چرا عشقم
_برو لباس بپوش بریم بیرون
+اخ جون
پرش زمانی به فردا
_گرلم
+جانم
_امشب پارتی دعوتیم
+اهم
_من یه جا کار دارم اگه میتونی شب خودت با ماشین بیا باشه
+باشه عشقم
پرش زمانی به رفتن تهیونگ
ویو ا/ت
اه تهیونگ رفت منم برم اماده شم
رفتم یه دوش گرفتم و بعد از 10مین بریون اومدم یکی از باز ترین لباس هام رو پوشیدم نمیدونستم که تهیونگ از لباس باز بدش میاد یا نه موهام رو حالت دادم ویه ارایش ملایم کردم ساعت هفت بود دیگه کم کم راه افتادم تهیونگ برام لوکیشن فرستاد ومنم رفتم اونجا وقتی منو دیدبا عصبانیت نگام کرد رفتم وپیش تهیونگ نشستم
+سلام عشقم
_سلام (سرد)
+چرا انقدر عصبانی هستی
_با این لباس میخای عصبی نباشم
+اخه من نمیدونستم تو بدت میاد من لباس باز بپوشم
_عیب نداره جاش باید تنبیه بشی اتفاقا با این لباس بیشتر سکسی تر شدی
+چی منظورت چیه
_میریم خونه با رسم شکل بهت میگم منظورم چیه
پرش زمانی به تموم شدن پارتی وا/ت وتهیونگ باهم رفتم خونه
تهیونگ ا/ت رو پرت کرد رو تخت وگفت:
_قراره صدای ناله هاتو بشنوم گرلم
+عشقم غلط کردم
_ دیگه فایده نداره
ویو ا/ت
تهیونگ لباس منو خودش رو در اورد و روی من خیمه زد و روی گردنم کیس مارک گذاشت من اقدر دردم گرفت که ناله کردم واقعا درد داشت بعد از کیس مارک دیکش رو واردم کرد خیلی درد داشتم و بالاخره