فریبp2
فریبp2
سال 2024
*هدفت چیه ثانا
_به دست اوردن قدرتی برای به دست اوردن شخصی
*و اون شخص کیه؟
_شخصی زیبا و درخشان
سال2032
_ات شی شما خیلی اشنایید برام انگار قبل امروز جای دیگه ای هم دیدمتون
_امم من ادم معروفیم مطمعنا تو مراسما دیدینم
کوک با شکی که داشت گفت
_اره امکانش هست
فلش بک به ۳روز پیش کلاب میلای سئول
_همونطور میدونید این معامله مهمی هست پس انتظار نداشتم صحبتاش تو کلاب باشه
*درسته خانم ات دوست داشتم درکنار صحبت درباره کارو معامله یکم خوش بگذرونیم هرچی نباشه شما زن زیبایید هستید دوست دارم بهتون نزدیک تر شم
ویو ات
عوضی هیز انگار نمیدونم چی میخوای ولی دارم برات
ده دقیقه ای گذشته بود و بجز ریدن به طرف کار دیگه ای نکرده بودم که یهو بادیگارد شخصیم اومد داخل نزدیکم شدو تو گوشم گفت
*خانوم ات خبر رسید تا نیم ساعت دیگه پلیسا میریزن اینجا و همرو میگیرن
_چرا؟
*گذارش مواد دادن
_اقای لانگ بهتره صحبت امون رو بعدا انجام بدیم کار مهمی برام پیش اومده
*اوه ح... حتما بانو ات
تو ادم نمیشی نه؟(ات تو ذهنش میگه)
همینطور که راهرو طولانی کلاب رو تی میکردیم تو گوش بادیگاردم گفتم
_از شر این لانگ خلاص شو بدرد نخوره
*چشم خانوم
دیگه به اخرای راهرو داشتیم میرسیدیم که بادیگار اشنایی رو دیدم
_برو به اون بادیگارده هم بگو پلیسا میان و بهش بگو رییسم میگه امروز بیشتر مواظب پسرا باش
*چشم خانوم
داشتیم از در پشتی بیرون میرفتم که به کسی برخورد کردم وقتی باهاش چشم تو چشم شدم لبخندی زدم و اجازه دادم تا رد شه
و از پشت سرش رفتنشو تماشا کردم و با خودم گفتم
۳۵سالت شده ولی همچنان همون قیافه بانی قدیمیت رو داری کوک
پایان فلش بک
_مطمعنا تو مراسم دیدیم(زیر لب با نیش خند)
_چیزی گفتین خانوم ات؟
_اره گفتم که میتونیم دوست شیم؟
_حتما پس میتونم شمارتونو داشته باشم
_معلومه
ویو کوک این زن عجیبه ولی به طرز عجیبی هم خوبه
ویو بعد شام و درحال خوردن دسر
_خانم ات شما در چند حرفه کار میکنید درسته؟
_درسته من در مدلینگ بازیگری تجارت برند لباس و لوازم ارایشیم کار میکنم خیلی کمم تو حرفه موزیک
_تجارت چی؟
_ساختمون
_جالبه
_همینطوره(درحال بازی کردن باگیلاس با لباش)
ویو کوک
چی ازم میخوای زن؟
سال 2024
*هدفت چیه ثانا
_به دست اوردن قدرتی برای به دست اوردن شخصی
*و اون شخص کیه؟
_شخصی زیبا و درخشان
سال2032
_ات شی شما خیلی اشنایید برام انگار قبل امروز جای دیگه ای هم دیدمتون
_امم من ادم معروفیم مطمعنا تو مراسما دیدینم
کوک با شکی که داشت گفت
_اره امکانش هست
فلش بک به ۳روز پیش کلاب میلای سئول
_همونطور میدونید این معامله مهمی هست پس انتظار نداشتم صحبتاش تو کلاب باشه
*درسته خانم ات دوست داشتم درکنار صحبت درباره کارو معامله یکم خوش بگذرونیم هرچی نباشه شما زن زیبایید هستید دوست دارم بهتون نزدیک تر شم
ویو ات
عوضی هیز انگار نمیدونم چی میخوای ولی دارم برات
ده دقیقه ای گذشته بود و بجز ریدن به طرف کار دیگه ای نکرده بودم که یهو بادیگارد شخصیم اومد داخل نزدیکم شدو تو گوشم گفت
*خانوم ات خبر رسید تا نیم ساعت دیگه پلیسا میریزن اینجا و همرو میگیرن
_چرا؟
*گذارش مواد دادن
_اقای لانگ بهتره صحبت امون رو بعدا انجام بدیم کار مهمی برام پیش اومده
*اوه ح... حتما بانو ات
تو ادم نمیشی نه؟(ات تو ذهنش میگه)
همینطور که راهرو طولانی کلاب رو تی میکردیم تو گوش بادیگاردم گفتم
_از شر این لانگ خلاص شو بدرد نخوره
*چشم خانوم
دیگه به اخرای راهرو داشتیم میرسیدیم که بادیگار اشنایی رو دیدم
_برو به اون بادیگارده هم بگو پلیسا میان و بهش بگو رییسم میگه امروز بیشتر مواظب پسرا باش
*چشم خانوم
داشتیم از در پشتی بیرون میرفتم که به کسی برخورد کردم وقتی باهاش چشم تو چشم شدم لبخندی زدم و اجازه دادم تا رد شه
و از پشت سرش رفتنشو تماشا کردم و با خودم گفتم
۳۵سالت شده ولی همچنان همون قیافه بانی قدیمیت رو داری کوک
پایان فلش بک
_مطمعنا تو مراسم دیدیم(زیر لب با نیش خند)
_چیزی گفتین خانوم ات؟
_اره گفتم که میتونیم دوست شیم؟
_حتما پس میتونم شمارتونو داشته باشم
_معلومه
ویو کوک این زن عجیبه ولی به طرز عجیبی هم خوبه
ویو بعد شام و درحال خوردن دسر
_خانم ات شما در چند حرفه کار میکنید درسته؟
_درسته من در مدلینگ بازیگری تجارت برند لباس و لوازم ارایشیم کار میکنم خیلی کمم تو حرفه موزیک
_تجارت چی؟
_ساختمون
_جالبه
_همینطوره(درحال بازی کردن باگیلاس با لباش)
ویو کوک
چی ازم میخوای زن؟
۴.۲k
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.