گسست
آن مکث ده ثانیهای را دیدی؟ آن ده ثانیه گسست در سرگذشت زندگی بسیاری از ما انسانهاست؛ گسست همان صدایی است که هیچگاه شنیده نشد، احساسی بود که هرگز درک نشد، آنجا فرزند یتیمی زائیده شد به نام تنهایی درون فردی که کسی نتوانست درمانش کند؛ آنجا گسست یا شکستی وجود دارد که از خاطر نرفته است، آنجا یک موقعیت مرزی وجود دارد که نقطهی آغاز و پایان انسان است، ما همانجا زاده شده و میان همان گسستها زندگی خواهیم کرد، جایی که هرگز هیچ درمانی برایش نبوده؛ سپس گرد و غبار زمان از راه میرسند و رخدادهای دیگری بوجود میآیند تا بتوانیم کمی آهستهتر از گذشته به راه بیفتیم؛ تا هنگامی که آن موقعیت مرزی و آن گسستها و شکستها نباشند ما نیز آهسته نخواهیم شد، آنها رخ میدهند تا بیدار شویم، بیدار که شدیم کمی آهستهتر نفس میکشیم، بین جملاتمان مکثهای طولانیتری خواهیم داشت، قدمهایمان کمی کندتر خواهند شد و با تأمل بیشتری به محبوب خویش نگاه خواهیم کرد، آنگاه بهجای بلعیدن عشق، آن را زیر زبانمان مزه مزه خواهیم کرد و سپس به آرامی خواهیم مُرد...
متن: #عباس_ناظری
#هوشنگ_ابتهاج #محمدرضا_لطفی #سایه #گسست #شکست #موقعیت_مرزی #عشق #رخداد #آهستگی
متن: #عباس_ناظری
#هوشنگ_ابتهاج #محمدرضا_لطفی #سایه #گسست #شکست #موقعیت_مرزی #عشق #رخداد #آهستگی
۳۲.۷k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.