p15💕
p15💕
ات. میشه یه خواهشی کنم؟
نامجون. چی
ات. میشه دور هم تو پذیرایی بخوابیم امشب
هوسوک. چرا که نه
نامجون. چون تو میخوای
یونگی. اوهوم
جین. باشه هر موقع گشنت شد بهم بگو تا برات غذا درست کنم حتی اگه خواب بودم
فلیکس. میدونم بهمون احتیاج داری پس اره
ات. تو چی هیوجین
هیوجین. منم موافقم
ات. مرسی از همتون حالا بریم لباس عوض کنیم پتو بالشت بیاریم؟
همه. باشه
رفتیم لباس پوشیدیم و با پتو بالشت اومدیم پایین و پهنشون کردیم بعدم یه میز کوچولو گذاشتم رو پتو ها وسطمون و پخش و پلا دور و نزدیک دور هم نشستیم و بالشتامونو بغل کردیم منم گردنبند رو روی میز گذاشتم
ات. بنظرتون بهش فک کنم چیزی یادم میاد؟
هوسوک. شاید
فلیکس. امتحان کن
چشمامو بستم و دستم رو روی گردنبند گذاشتم بعد یه مدت یهو گوشم سوت کشید و یه چیزایی شنیدم
......
&......(صدا زدن یکی توی گذشته همیشه با نقطه چینه) بیا دیگه
_الان میام
_ات... ات پاشو
ات. اومم چیه
_باید بریم وگرنه کوک میوفته دنبالمون
ات. اوم باش
کوک. کجا بودین
&رفته بودن دنبال توپ بگردن
کوک. آها
......
ات. *نفس گرفتن
فلیکس. چیزی یادت اومد
ات. فقط صدا
همچیو گفتم
نامجون. عجیبه
یونگی. خیلی
هوسوک. بیایین الان فکرمونو درگیر نکنیم فردا دوباره شاید چیزی یادت بیاد
ات. اوم
میز رو برداشتم و گردنبند رو انداختم گردنم بعدم دراز کشیدیم و خوابیدیم
بریم توی خواب ات؟
بریم
فلش بک
ات. اخخخ پام
_ببخشید
ات. ا.. اشکال نداره اسمت چیه
_ .......هستم
ات. خوشبختم منم اتم
_اسمت قشنگه
ات. بیا بریم پیش اون دوتا تا آشنات کنم
یه فلش بگه دیگه
ات. ...... مامانت کجاست
_اون مریضه توی تخته بابام میگه از دوسالگیم اینطوری شده
ات. خوب میشه نگران نباش
ات. ببیننن ماهییی خیلی قشنگههه
_ارهه
م ات. بیایین ناهارررر ...... تو هم بیااا
_ممنوننن
ات. الان میاییمممم
یه فلش بک دیگه
_ات ... من ... من نمیتونم بیشتر از این بمونم .... بعد فوت مادرم بابام میخواد که بریم یه شهر دیگه .... ببخشید که اینجا ترکت میکنم ..... ولی بیا همدیگرو بعدا پیدا کنیم
ات. کجا میری
_سئول
ات. میام پیدات میکنم قول میدم
_خدافظ
ات. صبر کن اوپا
_بله
ات. بهم قول بده
_چه قولی
ات. اینکه وقتی بزرگ شدیم هم همو دوست داشته باشیم
_اینطوری که نمیشه معلوم نیست در آینده چی میشه
ات. قول بدههه
_خیلی خب باشه قول میدم
ات. خدافظ*گریه
.........
ات. ماماننن*گریه
ات. نههههه*گریه
&ات تروخدا عزیزم گریه نکن لطفاً
ات. ولم کن اوپااا میخوام مامانو ببینم*گریه
پایان فلش بک ها
ات. جیغغغغغ*گریه
یهو نشستم و جیغ زدم که همه یهو پاشدن
فلیکس. چیشدد خوبیی
ات. اوپا*هققققققق
فلیکس. جانم گلم خوبی چیشده بگو دیگه
ات. چند تا خاطره رو تو خواب دیدم*گریه
ات. اون دوتا پسر خیلی بهم نزدیکن ولی نمیدونم کین اسماشون😭
ات. میشه یه خواهشی کنم؟
نامجون. چی
ات. میشه دور هم تو پذیرایی بخوابیم امشب
هوسوک. چرا که نه
نامجون. چون تو میخوای
یونگی. اوهوم
جین. باشه هر موقع گشنت شد بهم بگو تا برات غذا درست کنم حتی اگه خواب بودم
فلیکس. میدونم بهمون احتیاج داری پس اره
ات. تو چی هیوجین
هیوجین. منم موافقم
ات. مرسی از همتون حالا بریم لباس عوض کنیم پتو بالشت بیاریم؟
همه. باشه
رفتیم لباس پوشیدیم و با پتو بالشت اومدیم پایین و پهنشون کردیم بعدم یه میز کوچولو گذاشتم رو پتو ها وسطمون و پخش و پلا دور و نزدیک دور هم نشستیم و بالشتامونو بغل کردیم منم گردنبند رو روی میز گذاشتم
ات. بنظرتون بهش فک کنم چیزی یادم میاد؟
هوسوک. شاید
فلیکس. امتحان کن
چشمامو بستم و دستم رو روی گردنبند گذاشتم بعد یه مدت یهو گوشم سوت کشید و یه چیزایی شنیدم
......
&......(صدا زدن یکی توی گذشته همیشه با نقطه چینه) بیا دیگه
_الان میام
_ات... ات پاشو
ات. اومم چیه
_باید بریم وگرنه کوک میوفته دنبالمون
ات. اوم باش
کوک. کجا بودین
&رفته بودن دنبال توپ بگردن
کوک. آها
......
ات. *نفس گرفتن
فلیکس. چیزی یادت اومد
ات. فقط صدا
همچیو گفتم
نامجون. عجیبه
یونگی. خیلی
هوسوک. بیایین الان فکرمونو درگیر نکنیم فردا دوباره شاید چیزی یادت بیاد
ات. اوم
میز رو برداشتم و گردنبند رو انداختم گردنم بعدم دراز کشیدیم و خوابیدیم
بریم توی خواب ات؟
بریم
فلش بک
ات. اخخخ پام
_ببخشید
ات. ا.. اشکال نداره اسمت چیه
_ .......هستم
ات. خوشبختم منم اتم
_اسمت قشنگه
ات. بیا بریم پیش اون دوتا تا آشنات کنم
یه فلش بگه دیگه
ات. ...... مامانت کجاست
_اون مریضه توی تخته بابام میگه از دوسالگیم اینطوری شده
ات. خوب میشه نگران نباش
ات. ببیننن ماهییی خیلی قشنگههه
_ارهه
م ات. بیایین ناهارررر ...... تو هم بیااا
_ممنوننن
ات. الان میاییمممم
یه فلش بک دیگه
_ات ... من ... من نمیتونم بیشتر از این بمونم .... بعد فوت مادرم بابام میخواد که بریم یه شهر دیگه .... ببخشید که اینجا ترکت میکنم ..... ولی بیا همدیگرو بعدا پیدا کنیم
ات. کجا میری
_سئول
ات. میام پیدات میکنم قول میدم
_خدافظ
ات. صبر کن اوپا
_بله
ات. بهم قول بده
_چه قولی
ات. اینکه وقتی بزرگ شدیم هم همو دوست داشته باشیم
_اینطوری که نمیشه معلوم نیست در آینده چی میشه
ات. قول بدههه
_خیلی خب باشه قول میدم
ات. خدافظ*گریه
.........
ات. ماماننن*گریه
ات. نههههه*گریه
&ات تروخدا عزیزم گریه نکن لطفاً
ات. ولم کن اوپااا میخوام مامانو ببینم*گریه
پایان فلش بک ها
ات. جیغغغغغ*گریه
یهو نشستم و جیغ زدم که همه یهو پاشدن
فلیکس. چیشدد خوبیی
ات. اوپا*هققققققق
فلیکس. جانم گلم خوبی چیشده بگو دیگه
ات. چند تا خاطره رو تو خواب دیدم*گریه
ات. اون دوتا پسر خیلی بهم نزدیکن ولی نمیدونم کین اسماشون😭
۷.۷k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.