پارت ⁵
پارت ⁵
#ویو یونگی
صبح از خواب بیدار شدم جیمین حموم بود اول صبحی حموم چیکار میکرد صدای آهنگ خواندنش میومد واقعا صدای بهشتو داره این بشر رفتم کنار در حموم وایسادم تا صداشو بهتر بشنوم که یهو در حموم باز من همونجا وایساده بودم جیمین با به حوله دور کمرش و بالا تنه لخت اومد بیرون و آهنگ میخوامت میرقصید معلوم بود میخواست منو بیدار کنه بالشا زیر پتو مونده بودن واسه همین جیمین فککرد منم مثلا به باسن من لگد زد که فهمید من زیر پتو نیستم
_ عهههع یونگی کو پس
+ اینجام بچه
_ ععععععععع از کی داری نگا میکنی منحرف بیشرف
+ باصدایی زیبای شما از خواب بیدار شدم
_ حقته تا تو باشی زود از خواب بیدار شی مدرسه داریما امروز
+ میدونم
_ برو بیرون میخوام لباسمو عوض کنم
+ عه؟ برم بیرون؟ نمیخوام
_ پس نگا نکن
+ قول نمیدم
_ یونگیییییییی
+ قول نمیدم
_ میزم دهنت
+ عه عه بی ادب نشو
_ اصن یه کاری میکنی فوشت بدم
+ باشه عوض کن
رومو کردم اونور پلی سخت بود نکاه نکنم ولی سعی کردم اذیت یا معذبش نکنم هرطوری شده نگا نکردم که یه صدای ناله ریز اومد
+ چه گوهی میخوری ؟
_ لبم پاره شده
+ چی؟
گفت لبش پاره شده نگران شدم و سریع برگشتم
_ نگا
+ حالا چرا ناله میکنی
_ ناله؟ من؟ منحرفی زده به سرتااا
+ خوب صبر کن برم دستمال بیارم
_ باشه
رفتم یه دستمال از پذیرایی برداشتم مامان جیمین خونه نبود حتما رفته بود سرکار
+ اومدم بیا جلو
_ بیا
خیلی آروم خونارو از رو لبش پاک کردم موهاش خیس بود هات میکردش آب موهاش میریخت رو بدنش وای خدا نجاتم بده
_ هی یونگی خوبی ؟
+ آره معلومه فقط زیادی گرمه
_ گرمه؟
+ آره
_ صبر کن
یهو خیلی نزدیکم شد و دستشو دراز کرد فک کردم میخواد بوسم کنه ولی پنکه رو روشن کرد بعد یه چند مین که روم بود تازه فهمیده بود کجاس که سریع از روم بلند شد
_ ببخشید اذیتت میکنم الان پیراهنم رو میپوشم
+ نمیخواد اینجوری قشنگ تری
_ نه اذیت میشی میپوشم
رفت و یه تیشرت پوشید و اومد
_ ببخشید
+ کاری نکردی که
_ چیبیگم حالا پاشو آماده شیم بریم مدرسه
+ باشه
#ویو یونگی
صبح از خواب بیدار شدم جیمین حموم بود اول صبحی حموم چیکار میکرد صدای آهنگ خواندنش میومد واقعا صدای بهشتو داره این بشر رفتم کنار در حموم وایسادم تا صداشو بهتر بشنوم که یهو در حموم باز من همونجا وایساده بودم جیمین با به حوله دور کمرش و بالا تنه لخت اومد بیرون و آهنگ میخوامت میرقصید معلوم بود میخواست منو بیدار کنه بالشا زیر پتو مونده بودن واسه همین جیمین فککرد منم مثلا به باسن من لگد زد که فهمید من زیر پتو نیستم
_ عهههع یونگی کو پس
+ اینجام بچه
_ ععععععععع از کی داری نگا میکنی منحرف بیشرف
+ باصدایی زیبای شما از خواب بیدار شدم
_ حقته تا تو باشی زود از خواب بیدار شی مدرسه داریما امروز
+ میدونم
_ برو بیرون میخوام لباسمو عوض کنم
+ عه؟ برم بیرون؟ نمیخوام
_ پس نگا نکن
+ قول نمیدم
_ یونگیییییییی
+ قول نمیدم
_ میزم دهنت
+ عه عه بی ادب نشو
_ اصن یه کاری میکنی فوشت بدم
+ باشه عوض کن
رومو کردم اونور پلی سخت بود نکاه نکنم ولی سعی کردم اذیت یا معذبش نکنم هرطوری شده نگا نکردم که یه صدای ناله ریز اومد
+ چه گوهی میخوری ؟
_ لبم پاره شده
+ چی؟
گفت لبش پاره شده نگران شدم و سریع برگشتم
_ نگا
+ حالا چرا ناله میکنی
_ ناله؟ من؟ منحرفی زده به سرتااا
+ خوب صبر کن برم دستمال بیارم
_ باشه
رفتم یه دستمال از پذیرایی برداشتم مامان جیمین خونه نبود حتما رفته بود سرکار
+ اومدم بیا جلو
_ بیا
خیلی آروم خونارو از رو لبش پاک کردم موهاش خیس بود هات میکردش آب موهاش میریخت رو بدنش وای خدا نجاتم بده
_ هی یونگی خوبی ؟
+ آره معلومه فقط زیادی گرمه
_ گرمه؟
+ آره
_ صبر کن
یهو خیلی نزدیکم شد و دستشو دراز کرد فک کردم میخواد بوسم کنه ولی پنکه رو روشن کرد بعد یه چند مین که روم بود تازه فهمیده بود کجاس که سریع از روم بلند شد
_ ببخشید اذیتت میکنم الان پیراهنم رو میپوشم
+ نمیخواد اینجوری قشنگ تری
_ نه اذیت میشی میپوشم
رفت و یه تیشرت پوشید و اومد
_ ببخشید
+ کاری نکردی که
_ چیبیگم حالا پاشو آماده شیم بریم مدرسه
+ باشه
۳.۸k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.