میدونی ؟
میدونی ؟
دلم شده حیاط خلوته پاییز ...
واسه همینه تا نگات میکنم دلم میریزه ، خاصیت پاییزه وگرنه که مام ندید پدید نیستیم ،
تا چشم کار میکنه آدمای جور واجور ریخته بیرون و از جولوی چشمام رژه میرن.
رنگا رنگن مثل برگای کف خیابون.
ولی عادت کردم به آب و هوای تو ،
عادت کردم به خنده هات
وقتی میخندی میشم یه درخت که انگاری یکی تکون تکونش میده ،
یهو توی دلم همه چی میریزه...
توام کیف میکنی و میری ،
ولی یروز تموم میشه ، دیگه برگی روی شاخه های تنم نمیمونه واس ریختن ،ای کاش بیای و بمونی تا نرسه اونروز ...
🍂🍂🍂🍂
به وقت 23:23
۱۴٠۳/۸/28
دلم شده حیاط خلوته پاییز ...
واسه همینه تا نگات میکنم دلم میریزه ، خاصیت پاییزه وگرنه که مام ندید پدید نیستیم ،
تا چشم کار میکنه آدمای جور واجور ریخته بیرون و از جولوی چشمام رژه میرن.
رنگا رنگن مثل برگای کف خیابون.
ولی عادت کردم به آب و هوای تو ،
عادت کردم به خنده هات
وقتی میخندی میشم یه درخت که انگاری یکی تکون تکونش میده ،
یهو توی دلم همه چی میریزه...
توام کیف میکنی و میری ،
ولی یروز تموم میشه ، دیگه برگی روی شاخه های تنم نمیمونه واس ریختن ،ای کاش بیای و بمونی تا نرسه اونروز ...
🍂🍂🍂🍂
به وقت 23:23
۱۴٠۳/۸/28
۷.۴k
۲۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.